گروه سیاسی خبرگزاری تایمز– مصطفی آقاجانی دبیر هسته بازاریابی سیاسی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری تایمز به موضوعاتی پیرامون نهاد انتخابات در دنیا و ایران پرداخته است.
سوال: نهاد انتخابات از دل چه ایدهای در اندیشه سیاسی بوجود میآید؟
آقاجانی: سوال اولی که باید در اینجا اشاره کرد این است که ما وقتی از نهاد صحبت میکنیم منظورمان چیست؟ در فضای جامعهشناسی غربی، تعابیر مختلفی از نهاد صورت گرفته اما اگر بخواهیم این موارد را خلاصه کنیم و اجمالا طوری مطرح کنیم که با مبادی ما هم چندان تضادی نداشته باشد، باید بگوییم نهاد به مجموعه نُرمها و پاسخهایی اشاره دارد که در طی زمان و در خلال ایجاد تعاملات و ارتباطات اجتماعی شکل گرفته است و از یک خاصیت کارآیی، استمرار و پذیرش عمومی برخوردار است.
بر فرض اینکه این موارد را برای یک نهاد اجتماعی بپذیریم در نسبت با یک نهاد اجتماعی و سیاسی همچون انتخابات، نمیتوان آن را صرفا به یک ایده و یا نظرگاه بازگرداند. بلکه هم خاصیت نهادی آن و هم نگاهی به تاریخچه شکلگیری چنین نهادی، مؤید این نکته است که مؤلفههای مختلفی در ایجاد و تحقق چنین نهادی تأثیرگذار بوده است. از این رو باید نهاد انتخابات را در هر کشوری و یا حداقل در هر پارادایمی بهصورت جداگانه مورد کاوش قرار داد.
از این رو نمیتوان این نهاد و نحوه شکلگیری آن را از یک سو و کارکردها و اثرگذاریهایش در ساحت اجتماعی را از سوی دیگر در جوامع مختلف در یک سیاق بررسی کرد و در نسخه واحدی برای همه آنان توصیف کرد. اگر بخواهیم این نهاد در در میدان غربی آن بررسی کنیم باید بگوییم انتخابات در غرب حاصل چندگانهای است که در تلاقی یا تعاقب هم شکل گرفتند.
از نوع نگاه به نسبت دین و حکومت، نوع نگاه به انسان و نسبت آن با معنویت و وجود خدا، نحوه دخالت کلیسا در امور اجتماعی و اموری از این دست تا سهم خواهی گروهها و دستههای اجتماعی، اقتصادی، و شکلگیری دولتهای مطلقه و زمینهمندی برای استفاده از نیروی مردمی برای چینش کیفیتِ جدیدی از حکمرانی. بنابراین باید گفت نهاد انتخابات غربی، یک محصول سیاسی جمعی خودآگاه و ناخودآگاه توسط بخشهای مختلف زیست جهان غربی در اروپا است.
اگر بخواهیم در افق کلان به نقش انتخابات در هندسه جهانی بیاندیشیم باید بگوییم انتخابات از جمله نرمافزارها یا به تعبیری نوآوریهایی است که جهان غرب را در رسیدن به اهدافش مساعدت کرده است و بهعنوان یک محصول رقابتی در تقابل با شرق به خوبی از آن بهرهبرداری نمود. در این تقابل که از یکسو غرب به رهبری ایالات متحده و شرق به رهبری شوروی قرار داشتند، انتخابات که بر مفاهیم کلیدی چون حق آزادی و حق مشارکت در سرنوشت استوار بود، این امکان را برای غرب فراهم آورد تا بتواند دولتهای مقابلش را در تقابل با مردمانش قرار دهد.
از این رو انتخابات در هندسه استراتژی غرب، جایگاه ویژهای برای تخاطب با افکار عمومی ملتها در سطوح ملی و افکار عمومی در سطح جهان دارد و نباید از کنار این طرحواره یا نظامواره به آسانی گذشت. این قضیه با پیشرفت فناوریهای ارتباطی و توسعه فنون، تکنیکها و ابزارهای اقناعی و جنگ سیاسی اکنون پررنگتر نیز شده و عملا شاهد دخالت مستقیم دولتهای غربی در کشورها مبتنی بر میدان انتخابات هستیم. از این رو باید در یک جمعبندی اولیه اذعان کرد که ایده انتخابات فارغ از اصالت یا ابزاری بودنش در حال حاضر در حال کار کردن و فایده رساندن برای جریانهای سیاسی مسلط در عرصه بینالمللی است.
سوال: نهاد انتخابات چه زمانی و چگونه براورده کننده این ایده است؟
آقاجانی: انتخابات یک محصول چندجانبه در زیست جهان غربی است که در نتیجه چالشهای بین بخشها و گروههای مختلف در تلاش برای تسلط گروههای جدید در سیاست غربی و نفع گروه فربهشده بورژوا، جان گرفت و نضج یافت. بین این انتخابات و آن چیزی که ما در جامعه خودمان از آن حرف میزنیم، تفاوت ماهوی وجود دارد. چراکه نهاد انتخابات در کشور ما ذیل نهاد ولایت معنا مییابد.
نهادی که با اتکا به دو بال مشروعیت و مقبولیت پیش میرود و کار میکند و برای پیشبرد امور نمیتواند آنی از هیچ از دو بال و قوه خود خالی باشد. از این رو نهاد انتخابات در ایده انقلاب اسلامی، برآوردهکننده تقسیم قدرت و یا تفکیک قوا نیست در مرتبه اول. به عبارتی هرچند از ثمراتی این چنین نیز برخوردار است اما اصل ایده آن که مردمسالاری است را پشتیبانی میکند.
ویژگیای که تمایز بین انتخابات در غرب و ایران است. از این رو وقتی انتخابات در ایران از تأمین این ایده فاصله میگیرد به انحای مختلف(مثلا دخالت دولتها، یا استفاده از فنون تبلیغاتی گمراهکننده، یا ارائه وعدههای فریبنده توسط کاندیداها و جریانها و …) نهاد انتخابات دچار کژکارکرد میگردد.
سوال: نهاد انتخابات با چه مجموعههای نهادی دیگر مثل احزاب، رسانهها، جامعه مدنی، آموزش و پرورش و… در پیوند است تا انتظارات از آن برآورده شود؟
آقاجانی: نکته اولی که باید بدان توجه کرد این است که نهاد انتخابات اعم از این نهادها است نه دیگری اینها. به عبارتی اگر هریک از این بخشها را از یک نهاد انتخابات در کشوری بگیریم، به همان نسبت شاهد تغییر آن نهاد انتخابات خواهیم بود. برای مثال میتوان به نهاد انتخابات در دهه شصت و اکنون اشاره کرد.
در نسبت با این بخشها و نهادها باید گفت احزاب سیاسی یکی از نهادهای قدیمی دنیای سیاست است که در تعامل با مدلهای جدید دموکراسی، ویرایشهای مدرنی پیدا کرده است اما فصل مشترک همه این الگوها، این است که آنها منافع اجتماعی را صورتبندی و منسجم کرده و برنامههای سیاسی کشورها و ملتها را تنظیم میکنند و کلیت این روند را از طریق ارتباط بین دولت و جامعه پیش میبرند.
احزاب نامزدهای انتخاباتی و رهبران جبهههای سیاسی را تمهید و معرفی میکنند و به قوام دولتها پس از انتخاب، کمک مینمایند. ارتباط دیگر انتخابات و احزاب مبحث مشارکت است که پایه و اساس فعالیت احزاب را شکل میدهد. آنها مشارکت سیاسی شهروندان را در طی زمان شکل میدهند و سرریز آن را در انتخابات شکوفا میکنند.
بُعد دیگر، رسانه است که بهویژه در دورههای اخیر اهمیت دوچندانی یافته است. نهاد انتخابات بدون سکو و بستری برای ارائه به شهروندان و آحاد مردم، دچار خلاء کارکردی است. از آنجایی که انتخابات در یک تقسیم اولیه دو جهت دارد (جهت عرضهکننده و جهت تقاضاکننده که البته اینها نسبتهای سیالی است در گروههای دخیل در انتخابات) رسانه و متولیان ارتباطات زمینهساز اتصال این بخشها به یکدیگر هستند.
رسانه علاوه بر قابلیت اتصال، خودش نیز میتواند یک کنشگر مستقل تعریف شود. در واقع رسانه در خلال طراحی و تنظیمات دائمی خود، به نوعی بر نهاد انتخابات و در نتایج متناوب انتخاباتی مؤثر هستند و این کار را از طریق فرهنگسازی، ذائقه سازی و قاعدهسازی و در نتیجه رفتارسازی انجام میدهند.
سوال: انتخابات در یک نظام مردمسالار چه کارکردی دارد و این کارکردها چگونه تقویت و تضعیف میشود؟
آقاجانی: انتخابات در کشورهای مختلف دارای معانی و دلالتهای خاص خودش است. متأسفانه در ادبیات علمی یک تقلیلهایی صورت میگیرد برای استفاده از دستاوردهای کشورهای دیگر در موضوعات تخصصی. برای مثال بررسی تطبیقی انتخابات در کشورهای اروپایی و ایران. که بازار اینگونه پژوهشها هم در اندیشکدههای ما در موضوعات مختلف داغ است.
نکته این نیست که ما نباید از تجارب کشورهای دیگر استفاده کنیم بلکه به این نکته اشاره داریم که نهاد انتخابات در هر کشوری ملاحظات و الزامات خاصی دارد که باید در تطبیق و بهرهبرداری به آنها آگاه باشیم. اگر نظامی واقعا مردمسالار باشد که بنظر من تعداد چنین حکومتهایی در جهان بسیار معدود است، کارکرد اصلی آن وابسته به نقش گرفتن و تجربه کردن مردم در روند حکمرانی است.
به عبارتی در حکومت مردمسالار، نهاد انتخاباتیای مطلوب است که روند انتخابات و بهکارگیری نهادها و بازیگران عرصه سیاست را طوری رقم بزند که بهره اصلی آن به سمت تقویت ساخت مردمی حکومت سرریز شود. اگر مطلوب ما این باشد؛ بنابراین باید به مؤلفههایی که این نقش را تضعیف میکند با نگاه تهدید بنگریم.
یک منظرِ آسیبدیدن این کارکردها، ناظر به آسیبدیدگی نهادهای ذیل نهاد انتخابات میباشد. به عبارتی اگر ما در انتخابات احزاب و تشکلهای سیاسی با کارکرد مناسب نداشته باشیم و یا در زمینه مقابل با کنشگران خارجی سازوکار درستی تنظیم نکرده باشیم و انتخاباتمان تحتالشعاع کمپینسازیهای خارجی قرار بگیرد، کارکرد اصلی انتخابات آسیب میبیند.
منظر دیگر آسیب دیدن این کارکردها، نگاه کلی به هدف و کارکرد اصلی انتخابات است. اگر در نظر و عملِ حکمرانان و مدیران ما، اینگونه جلوهگر شود که مردم خاصیت ابزاری و آلی دارند و ما موظف به اصالت قائل شدن برای مردم نیستیم، در این صورت نیز انتخابات در جایگاه خودش کار نمیکند.
این نگاه ابزاری نیز مختص یک جناح و جریان نیست. ممکن است یک جریانی روی کار بیاید و بخواهد با تحمیق مردم و تسویل و با شعارهای کاذب مردم را مفتون خود کند. چه اینچنین باشد و چه به اینصورت باشد که جریانی بهصورت مستقیم این موضوع را بیان و عملی کند، در عمل تفاوتی ندارد و نتیجه کار تقریبا یکی است. از این رو است که فارغ از بحث تعریف و تحقق یک زمین بازی با کیفیت، عاملیت یافتن افراد جامعه اسلامی موضوعیت پیدا میکند.
سوال: خطر صوری شدن انتخابات و تهی شدن از فلسفه اصلی خود علیرغم اجرای ظاهری چه دلالتها و چه عللی دارد؟
آقاجانی: انتخابات به واسطه ماهیت مردمی و ابتنایی که بر ساحت افکار عمومی دارد؛ افکار عمومیای که خود دارای ویژگیهای متعددی است، باعث میشود که صوری بودن و تهی شدن را زیاد تحمل نکند و بعد از مدت کوتاهی با بازتابهای خود، موجب تغییر در رفتار رأیدهندگان و در نهایت تغییر وضعیت میگردد.
برای مثال اگر ما رقابت را که طبق نگاه جامعهشناختی یک عنصر مهم در معنایابی انتخابات است از آن سلب کنیم، نفس این موضوع با واکنش افکار عمومی مواجه میشود. یا اگر بدنه بسیجشونده نتوانند یا این انگیزه را نداشته باشند که با حکومت برای شکل دادن به یک انتخابات پرجنب و جوش همکاری کنند، این موضوع به تهی شدن و از فایده افتادن انتخابات بیانجامد.
بنابراین معناداشتن و تهی نشدن انتخابات به زنده بودن مؤلفههای اینچنینی وابسته است و هر وقت این عناصر از آن گرفته شود، انتخابات تهی شده است. البته نهاد انتخابات در ایران برای یافتن معنای حقیقیاش میبایست به سطوح بالاتری بیاندیشد و به فکر جذب و بسیجکنندگی، ایجاد رقابت، عاملیت بخشی و اثرگذاری در بخشهای بیشتری از مردم بپردازد چراکه این امر با فلسفه انقلاب اسلامی که یک نظام ایجاد شده با حضور عمده مردم است همخوانی بیشتری دارد.
سوال: شرایط و اقتضائات بومی جوامع مثل اسلام در ایران چه تاثیراتی در توجیه و صورتبندی نهاد انتخابات ایجاد میکند؟
آقاجانی: از هنگامه ورود جریانهای روشنفکری به ایران، ما همواره در یک تضاد و کشمکش سیاسی در عرصه و بستر میان حکومت و اجتماع بودهایم. فارغ از ماهیت این جریانات که بعضی در مورد وابستگی آنها به گروههای نفوذ بینالمللی اظهاراتی کردهاند و شواهدی ابراز داشتهاند، این دعوا و کشمکش واقعی و در میدان سیاست اثرگذار بوده است.
این اثرگذاری البته در دورههای مختلف با شدت و ضعف همراه بوده و بر نوع صورتبندی نیروهای مذهبی و جریانات اسلامی اثر جدی گذاشته و افرادی را از ایشان جدا ساخته و برخی را نیز به سوی آنان سوق داده است و باعث شکلگیری ائتلافهای عقیدتی و سیاسی جدید شدهاند.
این نزاع و تقابل در دوره پهلوی دوم ادامه یافت و با اوجگیری مبارزات انقلابی مردم ایران، هر یک از گروههای فعال سیاسی به ایفای نقش در زمینه شکست رژیم طاغوتی پهلوی همت گماشتند و از سویی در ایجاد ساختارها و نهادهای سیاسی جدید در جمهوری اسلامی نیز نقش زمینهساز داشتند.
برای مثال نقش و جایگاه گروههای چپ در دهه شصت و نیز جایگاه گروههای لیبرال در دهه هفتاد بر صورتبندی و قالب زدن به نهاد انتخابات کاملا مؤثر بوده است.
از این رو نهتنها کلیت اسلام ساحت رقابت و در بستر آن نهاد انتخابات را شکل داده بلکه خوانشهای مختلف از آن به شکلگیری بخشهای مختلف رأیدهندگان، گروههای متمایز سیاسی و تنقیح قوانین و مقررات انتخاباتی انجامیده است.
سوال: الگوهای متعارف انتخابات در دنیا با مشکلات و ضعفهایی روبروست و ایدههایی برای برونرفت از دموکراسی رادیکال تا دموکراسی مشورتی برای آن طرح شده است، برای ضعف و مشکلات انتخابات در جمهوری اسلامی این ایدهها چه نقشی میتواند داشته باشد و یا راه دیگری باید رفت؟
آقاجانی: پیشتر اشاره شد که نظام معنابخش به نهاد انتخابات در جمهوری اسلامی ایران با سایر نظامات و سایر کشورها متفاوت است؛ در نتیجه ما با چند نهاد انتخابات مواجه هستیم. اما این نکته بدین معنا نیست که ما نمیتوانیم و نباید از دستاوردها و آموزههای سایر نهادهای انتخاباتی هم در اداره و هم در ترمیم و اصلاحشان استفاده کنیم. مسئله مشارکت و مسائل پیرامون کارکرد مطلوب نهاد انتخابات در ایران، بیش از لایه سیاسی باید در لایه فرهنگی و اجتماعی مورد توجه قرار بگیرد.
از سویی به واسطه ساخت فرهنگ سیاسی ما که آمیزهای از مفاهیم و الگوهای غربی و آموزهها و الگوهای سنتی است، جنس گفتگو، نوع تعامل نخبگان و عموم مردم و هماندیشی یا همزیستی جمعی بسیار انسانیتر و متلائمتر از الگوهای محض غربی است. از این رو برای جامعهای مثل ما یک شخصیت ملی که اثبات شود ملی بودنش مانند حاج قاسم سلیمانی، یک سبک مدیریت که آزمون خود را پس داده باشد مانند مدیریت شهری در دورههایی و یا یک رفق و صمیمیت خاص که در هنگامههای سختی بروز پیدا میکند مانند رفتار رهبر انقلاب در زلزله کرمانشاه، برای جامعه بسیار محل توجه و اثرگذار میشود.
در عین حال که باید برنامهریزی داشته باشیم برای افزایش ائتلاف قلوب و ایجاد بسترهای تعامل، از برخی نکات و اقدامات موردی نیز نباید چشم بپوشیم؛ مقابله با فساد یک آقازاده به میزانی میتواند و اعتماد و سرمایه اجتماعی به بار آورد که شاید برنامهریزیهای بلندمدت نتواند آن میزان موثر باشد.
نکته دیگر بحث تکثر و چندگانگی است؛ بهنظر میرسد این تکثر در جامعه ما به نحوی وجود دارد اما با توجه به موضوعات و دستورکارهای فراگیر در کشور این تکثر در بسیاری موضوعات به سمت اتحاد و وحدت عمل سوق پیدا میکند. نمیتوان گفت تودهای به معنای غربی آن شدهایم بلکه به این معناست که در عین حفظ نسبی ارزشهای ملی و دینی، برخی مولفهها و دغدغههای بشر غربی نیز در بینمان رسوخ کرده و از اینرو دارای پیچیدگی بیشتری هم در بُعد ادراکی و پیچیدگی بیشتری در ساحت اعمال اراده شدهایم.
از این رو بهجای اصرار بر ایدههایی چون دموکراسی رادیکال باید به سمت نوعی از کارآمدی سفت و محکم برویم که هم ضامن تقویت ارزشهای ملی و دینی مردم است و هم ضامن تحقق منافع مادی ایشان. موضوعی که در نتیجه به تقویت ساخت قدرت اجتماعی ایران که هدف اصلی نهاد انتخابات ایرانی را تشکل میدهد، منجر خواهد شد.
انتهای پیام/