اگر گفته شود قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ مهمترین قیام دوران حکومت پهلوی دوم قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بود سخن بیراههای نگفتهایم. این قیام علاوه بر آنکه رویدادی مهم در مخالفتها علیه رژیم پهلوی بود، مبارزات مردم را وارد فاز جدیدی کرد. علاوه بر آن، نحوه مواجهه حکومت با مردم و مخالفان بعد از این رویداد با تغییرات بزرگی مواجه شد که بر پیروزی نهایی مردم هم تأثیر زیادی داشت.
بدون تردید قیام مردمی ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ به عنوان مبداء و سرآغاز انقلاب اسلامی بود که منشاء تحولات وسیع داخلی و بینالمللی شد. قیامی برخاسته از خاستگاه مذهبی و ملی علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی و در جهت حفظ حریم مرجعیت و روحانیت شکل گرفت. قیام ۱۵ خرداد جنبشی است ماندگار که راه مبارزه در برابر ظلم و ستم را به مردم آموخت و رهبر و پیشوای انقلاب نیز با مشاهده حمایت و پشتیبانی مردم از او، با اتکا به خداوند و این حمایت مردمی، در راه مبارزه با دیکتاتوری پهلوی گامهای خود را راسختر برداشت.
امام خمینی به مناسبت چهلم جنایت انجام شده توسط نیروهای شاه در فیضیه (کشتار طلاب و روحانیون) دعوت به برگزاری مجلس ختم کرد و روز بعد در بیانات آغاز درس حوزه، دولت را مورد حمله قرار داد. وی در همین زمان علمای نجف و قم را نیز مورد عتاب قرار میدهد. مذمت دولت در رابطه با حمایت از فرقه بهایی و یادآوری خطر نزدیکی ایران به اسرائیل از مضامین مورد تأکید امام خمینی بود. ایشان پیش از آغاز محرم، وعاظ را مورد خطاب قرار داد و از آنها خواست سیاستهای ضداسلامی شاه و همدستی او با اسرائیل را مورد انتقاد قرار دهند. ساواک نیز متقابلاً عدهای از وعاظ را احضار نمود و از آنان خواست به سه مطلب اشاره نکنند؛ ۱. برضد شاه سخنی نگویند ۲. علیه اسرائیل مطلبی نگویند.۳. مرتب به مردم نگویند اسلام و قرآن در خطر است.
امام خمینی از آغاز محرم در منزل خود مجلس روضهخوانی منعقد میکند و هر شب نیز به یکی از مجالس سوگواری محلههای قم سر میزند. پیشتر به مراجع و علمای قم نیز پیشنهاد کرده بود تا در روز عاشورا در مدرسه فیضیه سخنرانی نموده و از مظالم رژیم سخن گویند. در این زمان، التهابی در شهر پدید آمده و بسیاری نیز از دیگر شهرها به قم آمدند. بعدازظهر عاشورا – ۱۳ خرداد ۴۲ – امام خمینی برای ایراد سخنرانی به طرف مدرسه فیضیه ره سپار شد. جمعیت بسیاری در اطراف فیضیه و در صحن حرم تجمع نمودند. اکنون این امام بود که واکنشهای او امواج اجتماعی را به حرکت درمیآورد؛ امام خمینی در سخنرانی کوبنده خود، حادثه حمله به فیضیه را مورد مؤاخذه قرار میدهد، به اسرائیل و نقش او در سیاست ایران حمله میکند، و به نصیحت شاه میپردازد.
صبح این روز در تهران نیز مردم به خیابانها ریخته و در میدان بهارستان و دانشگاه تهران تجمع میکنند. روز بعد نیز تظاهرات و حرکتهای خیابانی ادامه مییابد. این حرکتها در قم در شکل دستههای عزاداری تا پاسی از شب ادامه یافت. شاه دیگر دریافته بود که موجهای خروشان در دستان امام قرار گرفته و بدین سان تصمیم میگیرد با حذف او از صحنه، به هر شکل ممکن، به کنترل امور بپردازد. در نیمه شب ۱۲ محرم -۱۵ خرداد- مأمورن نظامی به منزل امام خمینی هجوم آورده، او را دستگیر نموده، به باشگاه افسران تهران و از آنجا به پادگان قصر منتقل مینمایند. در روز ۱۵ خرداد با رسیدن خبر دستگیری امام، اعتراضات گستردهای در قم، تهران، ورامین، مشهد و شیراز برگزار شد. تظاهرات تبدیل به شورش گسترده خیابانی میشود و دستجات مردم بیمهابا در مواجهه با نظامیان مستقر در شهر قرار میگیرند. در خیابانهای مرکزی قم و تهران سیل جمعیت غیرقابل کنترل میشود. مأموران نظامی به روی تظاهر کنندگان آتش گشودند. مردم نیز با چوب و سنگ به دفاع از خود برخاستند. تظاهرات در آن روز و دو روز بعد نیز ادامه یافت و هزاران نفر از مردم کشته و مجروح شدند. فجیعترین حادثه، قتل عام دهقانان کفن پوش ورامینی بود که در پشتیبانی از امام راهی تهران شده بودند. مأموران نظامی در سرپل باقرآباد با آنها روبرو شده و با سلاحهای سنگین مردم را قتل عام کردند.
تحولاتی که بعد از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ رخ داد -تغییر نگرش حکومت نسبت به مخالفان خوشبینی حکومت اولین تغییری که بعد از قیام ۱۵ خرداد در مواجهه حکومت با مردم و نیز دیدگاه سیاسی حکومت بهوجود آمد، تغییر دیدگاه حکومت نسبت به مخالفان بود. درواقع حکومت بعد از این قیام تهدید مخالفان را جدی پنداشت؛ هرچند این نگاه باعث شناخت درست حکومت از مخالفان نشد؛ و حکومت پهلوی به اشتباهات و جنایات خود علیه مردم ادامه داد.
در قیام ۱۵ خرداد جریان مذهبی تنها وارد میدان شد، جریان اسلام از مرجعیت تا همه اقشار مردم خطا و اشتباه نهضت مشروطه و جریان ملی شدن صنعت نفت را تکرار نکردند، هیچ جریان یا حزب غیراسلامی در این قیام شرکت نکردند حتی در مخالفت با آن بیانیه، مصاحبه یا اظهار نظر نکردند، که البته این مساله به نفع ما بود که یک قیام کاملاً اسلامی، دینی و مردمی صورت گیرد.
قیام ۱۵ خرداد نقطه عطف در تاریخ ایران شد، به این معنا که جریان اسلامی در قیام ۱۵ خرداد در تقابل مستقیم با استبداد، استعمار و استکبار قرار گرفت، یعنی علما و مردم با قیام علیه شاه به عنوان حاکمیت استبداد، علیه استعمار انگلیس و استکبار اسرائیل و آمریکا به عنوان مثلثی شوم قدرت در ایران ریشه دوانده بود برخاستند.
از ویژگیهای قیام ۱۵ خرداد مردمی بودن آن بود که بر احزاب، گروهها و جریانات غربی و شرقی، عوامل نفوذی متکی نبود. مردم متدین کشورمان به رهبری مرجعیت و ولیفقیه قیام ۱۵ خرداد را آغاز کردند بدون اینکه به شرق یا غرب وابستگی داشته باشند، در دنیا انقلابهای زیادی توسط امپریالیسمهایی نظیر انگلیس، فرانسه، آلمان، بلژیک و هلند به خصوص آمریکا مدیریت میشدند و رهبران آنها وابسته به بلوک شرق یا غرب بود.
جنبش پانزده خرداد، اگرچه واکنش طبیعی مردم ایران در برابر مصوٌبات خلاف اسلام رژیم و بازداشت امام خمینی(ره) بود، آزادی فوری ایشان را در برنداشت. از این رو، اعتراض ها از همه نقاط ادامه داشت و سرانجام علمای طراز اوٌل کشور، برای چاره جویی در تهران اجتماع کردند. رژیم حاکم که از یک پانزده خرداد دیگر بیمناک بود، کوشید آنها را پراکنده سازد و قدمی در راه خواست آنها برندارد. از طرفی مراجع تقلید، اعلامیه ای صادر کردند، مبنی بر این که امام خمینی (ره) مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید است و برپایه قانون از محاکمه و تعرٌض مصون است. سپس با انتشار این مطلب، رژیم خود به خود مجبور شد، برای فرو نشاندن نارضایتی های عمومی، امام خمینی(ره) را آزاد کند.
Source link