کار و زندگی روی یک کشتی نفتکش، دور از خانواده میتواند خط قرمزی روی عادات زندگی عادی در خشکی باشد، زندگی که با معنای آنچه در اذهان عموم است، تفاوتی زمین تا آسمان دارد.
به گزارش ایسنا، در آبهای خلیج فارس در لنگرگاه جزیره خارک، کشتی نفتکش شرکت ملی نفتکش ایران، چشمنوازی میکند، این شناور غولپیکر ظرفیت حمل ۲ میلیون بشکه دارد. کار و زندگی روی این شناور با طول ۳۳۳ متر، ۶۰ مترعرض، ۴۲هزار تن وزن و ۳۰ متر ارتفاع که ۲۲ متر از آن یعنی درواقع تمام تجهیزات موتورخانهای، زیر آب است، هر چند برای ما خبرنگاران که چند ساعتی را در آن گذراندیم، عجیب و حیرتآور بود اما برای ۲۸ دریانورد این کشتی نفتکش VLCC معنای زندگی داشت؛ زندگی متحرک، پرهیجان و پر جاذبه، پر از عشق و البته دوری…
از دزدان دریایی تا غم دوری
اردشیر جلالی متولد سال ۱۳۵۲ متولد شهرستان سیاهکل، کاپیتان این کشتی نفتکش است که در بریج یا همان پل فرماندهی کشتی نظارهگر دریایی بی پایان است؛ او که صبور و آرام به نظر میرسد، با نگاه دیگری از دریانوردی و مشکلات این شغل، برایمان میگوید.
حرفهاش را پله پرتابی برای رسیدن به آرزوهای خود میداند و زندگی خانوادگی خود را توام با عشق و محبت توصیف میکند؛ سه فرزند حاصل ازدواج اوست و تنها سختی این شغل را دوری از خانواده عنوان میکند اما با نگاه پر ذوق خود به زندگی، آن را هم دلیلی بر عشق افزون خود به خانواده میداند.
کاپیتان که کتاب بزرگ نانوشتهای از دوران خدمت خود در ناوگان شرکت ملی نفتکش ایران دارد، از اشتیاق وصف ناپذیر همکارانش برای دیدن خانوادههایشان در پایان سفرها و در زمان نزدیک شدن به آبهای کشور میگوید؛ او بارها بارها خبرهای تلخ از دست دادن و درگذشت عزیزان همکارانش را به آنها داده و هر بار بابت رساندن این اخبار تلخ، دلش رنجیده است.
او با تمام روزهای سختی که داشته اما از شیرینی حرفهاش با آب و تاب میگوید: اینجا در کشتی یکدیگر را به خوبی میشناسیم، غم و شادیهایمان با هم است، برخی شبها دور هم جمع می شویم، صحبت میکنیم، فوتبال میبینیم، ورزش میکنیم و سعی میکنیم تا جایی که میتوانیم دلتنگی و دوری از خانواده را آسان کنیم.
وی ادامه میدهد: اما زمانی که به خشکی میرسیم دیگر جایی امنتر از خانه برای ما نیست، دلمان نمیخواهد حتی لحظهای از کنار خانواده دور شویم و تا میتوانیم از این فرصت باهم بودنمان استفاده میکنیم، حرفه دریانوردی هم مانند همه شغلها، سختی و آسانیهایی دارد که با پذیرش آن میتوان شرایط را راحتتر کرد.
کاپیتان می گوید: تا قبل از واقعه سانچی، شغل ما شناخته شده نبود و بسیاری تصور میکردند که ما جزو نیروی دریایی هستیم اما اکنون دیگر این شغل، شناخته شده و بین مردم جا افتاده است.
او درباره خطرات این شغل از دزدان دریایی و طوفانهای عظیمی که با رعد و برقهای بنفش تا چند ثانیه بینایی را دچار مشکل می کند، میگوید: دزدانی که یکبار قصد حمله به نفتکش را داشتند اما به دلیل اسکورت و پشتیبانی نیروی دریایی ایران ناکام ماندند و علی رغم تیراندازی دزدان، آسیبی به کسی و کشتی وارد نشد.
کاپیتان جلالی طوفانهای سهمگین دریایی را تلنگر مرگ در دریا عنوان و اضافه میکند: در زمان طوفان مجبوریم وسایل را یا در کمدهای قفل شده قرار دهیم و یا آنها را ببندیم، گاهی شدت طوفان آنقدر زیاد است که هر لحظه احساس میکنیم دیگر زندگی ادامه ندارد.
او درآمد و معیشت رفاهی این شغل را مطلوب میداند و معتقد است که دریانورد نباید دغدغه معیشت داشته باشد، چون به اندازه کافی سختی دارد که دیگر جایی برای دغدغه مالی نباشد. او یکی از خاطرات تلخش را نبودش در مراسم سالگرد درگذشت مادرش میداند و همچنین میگوید که مدت کوتاهی بعد از تولد دوقلوهایش برای انجام وظیفهاش به کشتی و دریا برگشته است.
تنهایی با حصار آب و خورشید و دوری چند ماهه از خانواده سخت است اما اگر این دوری با چاشنی غم از دست دادن عزیزی در خانواده عجین شود و یا حتی نبودن هنگام تولد فرزند، آنوقت دیگر تحمل شرایط سختتر میشود. در این شرایط صبوری به کمک میآید و البته همکارانی که همدل میشوند و روحیه میدهند. دشواری که اگرچه برای دریانوردان و خانوادههای آنها به راحتی قابل تحمل نیست، اما با بازگشت دریانورد به جمع خانواده رنگ میبازد.
تولد پسرم نبودم/ در روزهای تلخ و شاد نیستیم
فرهاد زیلابپور – سرمهندس کشتی نفتکش که ۱۸ سال سابقه کار دارد هم از خاطراتش برایمان گفت. او هنگام تولد دخترش در کشتی مشغول خدمت بوده است. او میگوید: کار در دریا زمان و برنامه ندارد هر لحظه ممکن است کاری پیش بیاید که باید به سراغش رفت شب یا نصف شب، فرقی ندارد. نمیتوانی هم بگویی فلان روز در خشکی هستم، این را زمانی متوجه شدم که هنگام تولد پسرم در کنار خانواده نبودم و نتوانستم شادیام را با همسرم تقسیم کنم.
او ادامه میدهد: گاهی هم روزهای تلخی را تجربه کردیم؛ روزی را به یاد دارم که در یکی از سفرها خبر درگذشت پدر یکی از همکارانمان که تک فرزند خانواده هم بود، به ما اطلاع داده شد. جانمان به لبمان رسید تا این خبر را به او بدهیم. یک هفته منتظر ماندیم تا به خشکی نزدیک شویم و در طول این هفت روز، فقط خدا میداند که چه بر ما گذشت.
این دریانورد ناوگان شرکت ملی نفتکش ایران معتقد است که سختی کار دریانوردی طوفانهای دریایی محدود نمیشود بلکه طوفانهای دیگری هم در آن موج میزند؛ به عنوان مثال دوری بیش از شش ماه از خانواده که به حرف و زبان گفتنش شاید آسان باشد، با خواست خودمان وارد کشتی میشویم اما خروج از آن دیگر دست خودمان نیست؛ با این همه من عاشق شغل و حرفهام هستم.
زیلابپور در مورد معیشت و همچنین وضعیت خانواده دریانوردان میگوید: همسران ما شیرزن هستند و جای ما را برای فرزندان پر میکنند. اگر دریانورد حامی خوبی نداشته باشد نمیتواند روی دریا کار کند. از طرفی معیشت فقط پول نیست احترام، رفاه و عزت است؛ اگر با خانوادههای ما با عزت و احترام برخورد شود، برای من ارزش بالایی دارد به نظرم خبر گرفتن از خانواده دریانوردان خیلی خوب است و خوشبختانه مدیریت جدید شرکت هم به این مسائل توجه بیشتری دارد و این جای تشکر دارد.
وی اضافه میکند: با اینکه حقوق دریانوردان در ایران با استانداردهای بینالمللی فاصله دارد اما مدیریت جدید شرکت در این زمینه اقدامات خوبی را انجام داده که برای ما مشوق بوده و انگیزه ما را دو چندان کرده است. معتقدم اگر این اتفاق پنج سال پیش افتاده بود، اکنون تعداد نیروهای بیشتری در دریا فعال بودند.
تنها درخواستمان حضور خانواده در نفتکش است
دریانوردان نفتکش براساس شرایط و قوانین موجود میتوانند خانوادههای خود را با خود همراه کنند، امیرحسین ثقفی – مهندس برق ناوگان شرکت ملی نفتکش ایران که نیز همسرش در این سفر او را همراهی می کند میگوید: حضور خانواده در کشتی میتواند به حفظ روحیه دریانوردان کمک زیادی کند.
او ادامه می دهد: از زمانی که همسرم در کشتی همراهم است، تمام استرسها و فشارهای کاری من کم میشود و به هیچ چیز دیگری فکر نمیکنم. وجود خانواده در کشتی یعنی زندگی ادامه دارد و زندگی رباتی و ماشینی رنگ میبازد و حس میکنیم مانند یک انسان عادی در کشتی زندگی میکنیم. این به مرور در ذهن و روحیه ما اثر میگذارد، خوشبختانه در مدیریت جدید شرکت، ورود خانوادهها بدون مشکل صورت میگیرد و از شرایط راضی هستیم و همین مساله عاملی شده نیروها در شرکت حفظ شوند.
وی درباره شرایط شرکت ملی نفتکش ایران در سالهای گذشته نیز میگوید: در مدیریت قبلی اوضاع مناسب نبود، اکنون شرایط بهتر شده اما نباید در همین نقطه متوقف شود. حقوقها ما در مقایسه با شرکتهای داخلی خصوصی قابل مقایسه نیست و امیدواریم این فاصله در یک بازه زمانی مناسب برطرف و صدای دریانورد شنیده شود.
خلاصه زندگی در یک اتاق ۱۶ متری
پس از گفتوگو با این جماعت صبور به سراغ خانوادههای آنها در کشتی رفتیم تا از زبان آنها هم دشواری این شغل را جویا شویم. همسر مهندس برق این نفتکش که چهارمین تجربه حضور در کشتی را در طول شش سال پشت سر میگذارد، اولین مخاطب ما شد، او دو ماه است که با همسرش در کشتی همراه شده و بزرگترین سختی زندگیاش را دوری و دلتنگی میداند و می گوید: در طول شش سال زندگی مشترک، همسرم نتوانسته در هیچکدام از مراسمها مانند تولد، شب یلدا یا سال تحویل حضور داشته باشد.
او با بیان اینکه همسرم در سفر قبلی هفت ماه و در سفر قبل از آن پنج ماه روی کشتی بود، ادامه می دهد: در زمان کرونا حضور خانوادهها در کشتی به دلیل لزوم حفظ سلامت دریانوردان و همچنین خود خانوادهها برای مدتی متوقف شد که این شرایط را برای ما سختتر کرد اما خوشبختانه با کاهش کرونا و پیگیریهایی که صورت گرفت، دوباره الحاق خانواده دریانوردان به کشتی با رعایت ضوابط و پروتکلهای بهداشتی، از سرگرفته شده است. وی از تجربه خود در کشتی نفتکش اینگونه می گوید: با اینکه همه چیز اینجا در یک اتاق ۱۶ متری خلاصه میشود. اما باز هم ترجیح می دهیم در کنار همسرمان باشیم.
همسر یکی دیگر از دریانوردان که به تازگی نیز ازدواج کرده میگوید: همسرم در سختترین مرحله زندگی در کنارم حضور نداشت اما من شرایط شغل همسرم را پذیرفتهام و سعی میکنم سختیها را تحمل کنم. بار اول است که وارد نفتکش شدم و قطعا اینجا انجام کوچکترین کارهایی که برای خیلیها در خشکی عادی است، ممکن نیست.
او ادامه میدهد: زندگی در کشتی شرایط خاص خود را دارد و برای نخستین بار است که تجربه میکنم. شرایطی که به نظرم تنها همسر یک دریانورد میتواند آن را درک کند و با آن به خاطر همسرش کنار بیاید. با این حال امیدوارم شرکت نیز با توجه بیشتر به خانواده دریانوردان در تحمل این شرایط به ما کمک کند.
همسر یکی دیگر از دریانوردان که به همراه دخترش در کشتی نفتکش حضور دارد از تجربه بودن در کشتی میگوید و اینکه به این کشتی به خاطر دخترش نگار آمده است تا او بتواند شرایط کاری پدرش را از نزدیک ببیند.
او در تشریح زندگی با یک دریانورد می گوید: اوایل ازدواج دوری بسیار سخت بود و بعد از تولد دخترم شرایط سختتر شد. روزی را به یاد دارم که پدرش عازم ماموریت بود اما نگار آنقدر گریه و بیقراری کرد که پدرش مجبور شد ۱۰ روز دیگر در کنار ما بماند تا شرایط تغییر کند. اکنون که دخترمان بزرگتر شده اوست که من را آرام میکند و میگوید ما کنار همدیگر هستیم.
نگار تنها فرزند دریانورد حاضر در این نفتکش نیز گفت که دوست دارد روزی نویسنده شود و زندگی پدرش را روی کاغذ بیاورد؛ او ماموریت خود میداند که پس از بازگشت به دوستانش بگوید که قدر پدرانشان که کنارشان هستند را بیشتر بدانند و آرزو دارد که پدر او هم بتواند بیشتر در کنارشان بماند.
دریانورد بودن و دریانورد ماندن کار سختی است؛ آن هم در شرایطی که وظیفه خطیری بر عهدهات گذاشته شده تا نفت صادراتی کشور سالم به مقصد برسد؛ جریانی که باید بدون وقفه ادامه داشته باشد، برای اقتدار میهن اسلامی، تلاشی شبانهروزی از سربازان و مدافعان خط مقدم اقتصاد کشور که با سختیهای زیاد سپری میشود.
انتهای پیام