به گزارش تابناک به نقل از ایسنا، زمانی که افسردگی ملاکهای تشخیصی اختلال افسردگی عمده را برآورده کند، عود و بازگشت بالایی را موجب شده و فرد را دچار معلولیت روانی-اجتماعی میسازد. اختلال افسردگی عمده بدون هرگونه سابقه ابتلا به اپیزود مانیک، میکس یا هیپومانیک روی میدهد. محققان در پژوهشی با عنوان «اثربخشی موسیقی درمانی بر بهبود افسردگی، کیفیت زندگی و شادکامی زنان مبتلا به افسردگی» آوردهاند:«اپیزود افسردگی عمده باید حداقل دو هفته طول بکشد و افرادی با اپیزود افسردگی عمده محسوب میشوند که حداقل چهار نشانه از یک مجموعه نشانهها را مانند غمگینی، عدم لذت بردن از فعالیتها، تغییر در اشتها و وزن، تغییر در خواب و فعالیت زمان بیداری، بیانرژی بودن، احساس گناه و عذاب وجدان، دشوار بودن تفکر و تصمیمگیری، افکار مکرر درباره مرگ یا خودکشی تجربه کند».
موسیقی درمانی اثرات مطلوبی بر افراد با آسیبشناسیهای مختلف ایجاد میکند
در این پژوهش که توسط ساقی کوشا دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی و دکتر علیرضا وارسته روانپزشک انجام شده آمده است: «امروزه برای درمان و تعدیل خلق افسرده از شیوههای مختلفی بهره گرفته میشود که در کنار درمانهای مختلف، یکی از شیوههای نسبتاً نوین و موثر، موسیقی درمانی است. موسیقی درمانی به صورت استفاده از موسیقی برای اهداف درمانی تعریف شده است و لازم به یادآوری است که میان اجرای موسیقی در یک محیط بالینی برای رسیدن به تأثیری خاص، با استفاده از موسیقی درمانی به عنوان شکلی از رواندرمانی که زمینه معرفتشناختی خاص خود را دارد و نیازمند درمانگری است که تکنیکهای روان-موسیقی خاصی را آموزش دیده است تفاوت وجود دارد.
انجمن موسیقی درمانی آمریکا، موسیقی درمانی را یک روش مبتنی بر سودمندی بالینی و تجربی میداند که هدف آن ایجاد یک رابطه درمانی و تجدید و تقویت سلامت بدنی و روانی است. مطالعات مختلف نشان دادهاند که موسیقی درمانی میتواند اثرات مطلوبی را بر افراد با آسیبشناسیهای مختلف ایجاد کند».
بر اساس این پژوهش: «یکی از محققان در پژوهش خود اثربخشی موسیقی درمانی بر احساس سلامتی بیشتر، میزان کمتری از مراجعه به پزشک، بهبودی قابل توجهی در افسردگی، احساس تنهایی و روحیه سالمندان را گزارش کرد. همچنین در پژوهش دیگری، تأثیر موسیقی درمانی گروهی را بر نمونهای از سالمندان مورد بررسی قرار دادند. نتایج به دست آمده نشان دهنده قدرت به دست آمده از پویایی گروه، افزایش کیفیت زندگی، احساس انرژی داشتن، دوری از درد و رنج، پذیرش خویشتن، بازگشت به زندگی، انگیزه برای ورزش، یادگیری رفتارهای مثبت و رضایت بیشتر از زندگی بود».
یکی از مسیرهای ارتباطی میان موسیقی درمانی، فرآیندهای شناختی افراد است
در این پژوهش آمده است: «یکی از مسیرهای ارتباطی میان موسیقی درمانی، افسردگی، شادکامی و در نهایت کیفیت زندگی، فرآیندهای شناختی افراد است. عدهای از محققان شناخت و موسیقی را مرتبط به هم دانسته و معتقدند آموزش موسیقی به صورت نظاممند و منظم در زمینه پردازش حافظه مؤثر است. براساس دیدگاهی دیگر، هنگام شنیدن موسیقی به صورت فعال و بدون اعمال حرکتی، بازتابهای شناختی، بیشتر به شکل هماهنگی فرد و نبود رفتارهای تخریبی یا غیر موسیقیایی دیده میشود.
همچنین، نشانهها و علائم متعددی وجود دارد که نشان میدهد شبکههای عصبی اختصاصی پردازش موسیقی در مغز به صورت کاملاً مستقل و جداگانه عمل میکنند. تقویت و تسهیل عملکرد شبکههای دخیل در موسیقی در نیمکره چپ از طریق آموزش زودهنگام موسیقی، توانایی ذهنی مربوط به این نواحی که شامل اجزای مورد نیاز ذهن برای استدلال میشوند را افزایش میدهد. نتایج تحقیقات در ایران نیز نشان دهنده افزایش رشد شناختی کودکان و افزایش توانایی استدلال عمومی بر اثر آموزش موسیقی است. از طرف دیگر، موسیقی در حیطه درمان با هدف تخلیه هیجانی، رسیدن به آرامش، مواجهه با تعارضات خود، کسب آگاهی، افزایش بینش و سازگاری به کار میرود.
در واقع، ساختار مغز به گونهای است که به محرکهای موزیکال پاسخهای مثبت و مناسب میدهد و موجبات استفاده از این روش درمانی را فراهم میسازد، تحقیقات متعدد نشانگر آن است که تالاموس محرکهای موسیقیایی را دریافت میکند و این علایم را به وسیله سیستم عصبی به مغز انتقال میدهد و به صورت یک کارکرد خودکار به طور اعم روی مغز و به طور اخص روی هوش، حافظه و تخیل نفوذ میکند.
به علاوه، غده صنوبری یا هیپوفیز از تالاموس فرمان دریافت میکند و به محرکهای موزیکال، ریتم و وزن موسیقی پاسخ مثبت میدهد و موجب ترشحاتی میشود که نقاط مختلف بدن انسان را جهت کارکرد طبیعی رهنمون میسازد. وقتی محرکهای موزیکال به مغز میرسد غده هیپوفیز به آن پاسخ مثبت یا به عبارتی پاسخ آرامشبخش میدهد که نتیجه این پاسخ آزادسازی آندروفین است.
آندرفین آرام بخشی است طبیعی که درد را تسکین میدهد. این ماده در زمان آرامشی که توسط موسیقی به دست میآید در تمام نقاط بدن ترشح میشود، همچنین موسیقی آزادسازی آدرنالین و نورآدرنالین از غدد فوق کلیوی که باعث بالا رفتن فشارخون، ضربان قلب و در نتیجه افزایش اضطراب میشوند را کاهش میدهد».
به طور کلی میتوان نتیجه گرفت: «به نظر میرسد که موسیقی درمانی در سلامت شناختی، فیزیکی و هیجانی افراد نقش داشته و از طریق نظمی که در ترتیب نتهای مختلف وجود دارد، سلامت روان افراد را تقویت کرده و در عین حال از افراد در برابر غمگینی، احساس گناه و تنهایی محافظت میکند».
این پژوهش در مجله رویش روانشناسی در سال ۱۳۹۶ منتشر شده است.