عصر یکشنبه، ۹ اردیبشهتماه در روستای «یلی بدراق» از توابع بخش «پیشکمر» شهرستان کلاله خبر پیچید که «یسنا دیدار» دختر چهارسالهای که مردم روستا کمابیش او را میشناختند، گم شده است.
خبر، در یکی دو روز اول حوالی همان روستا چرخید و اول مردم ده، زمینهای کشاورزی را به دنبال او گشتند و بعد با ورود نیروهای امدادی و انتظامی هم تیم جستوجو بزرگتر شد و هم نگرانیها. مردم روستاهای اطراف هم بسیج شدند و هرکس بهنوبه خود میکوشید سهمی در یافتن دختربچه روستایی داشته باشد؛ جوانترها لابهلای ساقههای بلند و انبوه گندم را میگشتند، زنها برای تیم مردمی و امدادی غذا میپختند و مسنترها با دعا چشمانتظار یافتن یسنا بودند.
این تکاپوی خودجوش باعث شد گمشدن یسنا، مورد توجه شبکههای اجتماعی و سپس رسانههای رسمی قرار بگیرد و بهاصطلاح ترند شود. بعدازظهر پنجشنبه ساعتی قبل از غروب آفتاب پنجمین روز گمشدن یسنا بود که رسانهها خبردادند یکی از کایتسواران امدادی او را در دل یکی از مزارع شناسایی کرده است و دختربچه ترکمن زنده و سالم پیدا شد.
یسنا در همان نقطهای پیدا شد که امدادگران قبلا آنجا را جستوجو کرده بودند و همین موضوع در کنار وضعیت ظاهر و جسمانی دختربچه ۴ ساله، این ظن را تقویت کرد که او ربوده شده بود. دادستان عمومی و انقلاب کلاله امروز خبر داد با توجه به شواهد و قراین به دست آمده، ظن بازپرس پرونده مبنی بر ربوده شدن کودک کلالهای تقویت شد و در این راستا چند نفر به عنوان مظنون به پلیس آگاهی احضار شدند. با آغاز روند بازپرسی و قضایی درباره گمشدن یسنا، کاربران در شبکه اجتماعی به بحث تأثیر حساسیت جمعی چه در دل یک روستا و چه در فضای مجازی در پیداکردن دختربچه ۴ ساله پرداختند.
موضوع گمشدن یسنا با یک موضوع دیگر که آن هم درباره یکی از دختران کشورمان بود، همزمان شد؛ یعنی مرگ «نیکا شاکرمی» که واپسین روز شهریورماه ۱۴۰۱ جنازهاش در ساختمانی واقع در خیابان لبافینژاد تهران پیدا شد و شواهد حاکی از این بود که او با پرتابکردن خودش از یک ساختمان نیمهکاره خودکشی کرده است.
تصاویر حضور نیکا شاکرمی در اعتراضهایی که پس از فوت مرحومه مهسا امینی شکل گرفت در کنار صحبتهای ضدونقیض مادر و خاله او سبب شد رسانههای فارسیزبان معاند ادعا کنند او از سوی مأمورانی که در صحنه ناآرامیها حضور داشتند، کشته شده است. ادعایی که از سوی مسئولان انتظامی و قضایی کشورمان با استناد با شواهد، تصاویر و مستندات رد شد، اما «بیبیسی جهانی» سهشنبه هفته گذشته تلاش کرد با یک سند مخدوش، موضوع «نیکا شاکرمی» را نبش قبر کند.
اگرچه تناقضهای فاحش گزارش بیبیسی درباره زمان فوت و مکان یافتن جسد نیکا شاکرمی در کنار گافهای آشکار، این رسانه را ناچار به ارائه این توضیح کرد که آنچه منتشر کرده اسناد اصلی نیست و «بازسازی» شده است، اما موضوع در شبکههای اجتماعی داغ شد. برخی از فعالان رسانهای و سیاسی نیز بدون پرداختن به این تناقضها، چشمبسته، صفر تا صد روایت بیبیسی را پذیرفتند و ضمن بازنشر آن، فضای شبکههای اجتماعی بهویژه در توئیتر را لبریز از هیجان و احساسات کاذب کردند. وضعیتی که سبب شد برخی از اسناد و تصاویر در پرونده قضایی نیکا شاکرمی که به گفته مسئولان برای حفظ آبروی مرحومه نیکا شاکرمی و خانوادهاش رسانهای نشده بود، در پاسخ به شبهات بیبیسی و مطالبه افکار عمومی بهناچار منتشر شود. همزمان قوه قضاییه خبر داد، دادستانی تهران شماری از اهالی رسانه را که با بازنشر روایت بیبیسی امنیت روانی جامعه را مخدوش کردند، احضار شدهاند.
مروری کوتاه بر واکنش افکار عمومی وگروههای مختلف اجتماعی به دو موضوع یادشده در هفته گذشته از حساسیت جامعه ایرانی به موضوعاتی حکایت دارد که بهنوعی با دختران کشورمان پیوند دارد؛ از یسنای ۴ ساله گرفته تا نیکای ۱۶ ساله. حساسیتی که در باورهای مذهبی، انسانی و اخلاقی ایرانیان ریشه دارد و اگرچه بیتردید نقطه قوت فرهنگ ایرانی-اسلامی مردم کشورمان است، اما از سوی دستگاههای امنیتی و رسانهای کشورهای دیگر به عنوان دستمایه جدی برای تحریک عواطف عمومی شناسایی شده است.
هرچند فروکشکردن بلافاصله واکنشها در شبکههای اجتماعی درباره گزارش مخدوش و ساختگی بیبیسی در موضوع نیکا شاکرمی بعد از مشخصشدن گافها و تناقضها نشان از فهم و بلوغ رسانهای کاربران داشت، اما نمیتوان از آنچه ساعاتی بعد از انتشار گزارش بیبیسی در توئیتر فارسیزبانان گذشت، غفلت کرد. وضعیتی که این واقعیت را یکبار دیگر هم به نهادهای مسئول و هم فعالان رسانهای و سیاسی یادآوری کرد که هرگونه کنش و واکنش به موضوعات و اخباری که درباره دختران سرزمینمان مرتبط است، حساسیتی مضاعف میطلبد.
منبع: نورنیوز
Source link