به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تایمز، فیلم کوتاه «مدیر مدرسه» به کارگردانی میکائیل دیانی با بازی فاطمه نیشابوری در نخستین حضور خود در چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران رونمایی شد. اثری که براساس بازخوردها و واکنشهای مخاطبان یکی از مهمترین فیلمهای جشنواره امسال به شمار میرود.
«مدیر مدرسه» در بستر اتفاقات پاییز ۱۴۰۱ رقم خورده و ماجرای سه دختر دانشآموز دبیرستانی را که برای تظاهرات فراخوان دادهاند، روایت میکند. مواجهه مدیر مدرسه با این دانشآموزان زمینه شکلگیری یک درام سیاسی را به وجود میآورد. این درام سیاسی در اکرانهای خصوصی نظرات منتقدان را به خود جلب کرد و در چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران نیز توجهات ویژهای را از سوی مخاطبان به سمت خود دیده است.
میکائیل دیانی کارگردان فیلم سیاسی «مدیر مدرسه» که در مقام کارگردان دومین تجربه داستانی کوتاه خود را دنبال میکند، در این اثر کوتاه داستانی، روی طنابی باریک و ظریف راه میرود. به گفته خودش، این فیلم از زاویه عقلانیت انقلابی در دیالوگها، تلاش میکند مفهوم «مسئولیت» را در ذهن مخاطب تثبیت کند. همزمان با اکران این فیلم کوتاه، گفتوگویی با این کارگردان داشتهایم که در زیر منتشر میشود:
* ایده ساخت این فیلم کوتاه از چه زمانی در ذهن شما به وجود آمد؟
ایده و طرح اولیه فیلم کوتاه «مدیر مدرسه» برای محمد منصوبی است. اسفندماه سال ۱۴۰۱ پیشنهاد آن را به من داد و احساس کردم میتوانیم با هم یک کار متفاوت در فضای سینمایی ایران بسازیم. برهمین اساس، سعی کردیم فیلمنامهای را بازنویسی کنیم که روی یک مرز باریک، اما دقیق حرکت بکند. به همین دلیل روی تکتک دیالوگها فکر کردیم و حساب شده پیش رفتیم. این فیلمنامه بارها رفت و برگشت داشت تا به نسخه نهایی رسیدیم.
* احتمالا عدهای بگویند فیلم شما به سمت معترضین غش کرده و در نقطه مقابل عدهای دیگر بگویند «تمامنمایی» از اتفاقات سال گذشته نیست؟ پاسخ شما به هر دو طرف چیست؟
من فیلمی با منطق عقلانیت انقلابی و با دال مرکزی مسئولیت ساختهام. برایم مهم بود این تذکر را بدهم که همه باید نسبت به جایگاهی که داریم مسئولیتپذیر باشیم و مسئولیت کارهای خود را قبول کنیم. باید دنبال علتها باشیم، نه معلولها. دنبال این باشیم که ریشهها و زخمها را درمان بکنیم، نه اینکه مگسهایی که روی زخم مینشینند را بپرانیم!
فیلم «مدیر مدرسه» طرفدار معترضین نیست، چرا که مدیر مدرسه از زمانی که وارد مدرسه میشود تصمیم خود را گرفته که موضوع را مدیریت کند، هم به بچهها بخاطر رفتار هیجانی تشر بزند و هم از آنها بخاطر ناآگاهیشان حفاظت بکند. او بجایش برخورد محکم دارد و بجایش سعه صدر دارد
از سویی دیگر، فکر میکنم یکی از جاهایی که بسیار مهم است، نظام آموزشی ماست. توجه به اصل نظام آموزشی و عدالت آموزشی موضوع مهمی است. برایم بسیار مهم بود این حرف را بزنم که ما نیاز به این داریم که تربیت و آگاهی فرزندان خود را افزایش دهیم. سعی کردم روایت دقیقی از ماجرا انجام بدهم و در این مسیر هیچ لغزشی نداشته باشم. حتما این فیلم طرفدار معترضین نیست، چرا که مدیر مدرسه از زمانی که وارد مدرسه میشود تصمیم خود را گرفته که موضوع را مدیریت کند، هم به بچهها بخاطر رفتار هیجانی تشر بزند و هم از آنها بخاطر ناآگاهیشان حفاظت بکند. او بجایش برخورد محکم دارد و بجایش سعه صدر دارد و میداند این بچهها رفتار هیجانی کردند و باید آنها را در آغوش بگیرد و بهشان آرامش بدهد.
دقت داشته باشید این فیلم، همه اتفاقات مربوط به سال ۱۴۰۱ نیست؛ یک روایت از یک زاویه نگاه است. ما به این اتفاقات از این زاویه که بتوانیم به بیان یک مسئله مهم به نام مسئولیتپذیری و توجه به مسئولیت نظام آموزشی بپردازیم؛ جلو رفتیم. هر کسی یک نوع نگاهی به این ماجرا دارد و من از زاویه آموزش و پرورش به این اتفاق نگاه کردم تا داستان را به مسیری پیش ببرم که به مسئولیتپذیری و جذب حداکثری ختم بشود. همان چیزی که زاویه نگاه شهید سلیمانی و آیت الله خامنه ای است. آنان هم میگویند که ما باید با بچههایمان گفتوگو کنیم و درکشان کنیم. حرفشان را بشنویم و برایشان مسیر ایجاد کنیم.
سعی کردم تصویر درستی از حراست آموزش و پرورش ارائه بدهم؛ آدمهایی منطقی و اهل گفتوگو که رفتار غیرعقلانی از خود بروز نمیدهند. با اینکه بهشان کنایه زده میشود اما سکوت میکنند و آن کنایه را نشنیده میگیرند. در پایان هم به تدبیر مدیر مدرسه اعتماد میکنند
از این رو، همه آدمهایی که در فیلم طراحی کردیم، نسبت به مسئولیتشان کنش داستانی دارند. هم مدیر مدرسه که مسئولیت بچهها را برعهده دارد و هم کارمندان حراست آموزش و پرورش که کارشان را به درستی انجام میدهند. سعی کردم تصویر درستی از حراست آموزش و پرورش ارائه بدهم؛ آدمهایی منطقی و اهل گفتوگو که رفتار غیرعقلانی از خود بروز نمیدهند. با اینکه بهشان کنایه زده میشود اما سکوت میکنند و آن کنایه را نشنیده میگیرند. در پایان هم به تدبیر مدیر مدرسه اعتماد میکنند. این رفتار آنها عقلایی است و من به عنوان کارگردان به این طراحی فکر کرده ام.
* درخصوص شخصیتپردازی کاراکترها میخواستم بپرسم؛ به نظر میرسد کاراکتر «مدیر مدرسه» شخصیتی دو پهلو دارد. تا جایی از فیلم کاراکتری منفور است اما از جایی به بعد تلاش میشود تا توسط کارگردان تطهیر شود. با این موضوع موافقید؟ آیا این اتفاق، انتخاب شما بود؟
مدیر مدرسه اصلا شخصیت دوپهلویی ندارد. اگر به ورودی فیلم توجه کنید مدیر مدرسه از همان ابتدا تصمیمش را گرفته و در حال مدیریت ماجرای رخ داده است. او در مسیر مشخصی جلو میرود؛ چه زمانی که با بچهها مواجه میشود و بهشان تشر میزند، چه زمانی که از بچهها در برابر نیروی حراست، حفاظت میکند و مسئولیت خطای آنها را برعهده میگیرد. اینها شخصیت واحدی را نشان میدهد. من به این نکته دقت داشتم که این شخصیت در جای خودش تشر بزند و در جای خودش مادرانگی بکند. اتفاقا قشنگی رفتار مدیر مدرسه این است که ضمن اینکه در جایی تشر میزند در جایگاهی دیگر آغوش باز میکند. این رفتار والدانه است، چرا که گاهی برای تربیت فرزند نیاز به تشر زدن است و در جایی دیگر برای حفاظت از او نیاز به فداکاری میباشد. این رفتار او یک کلِ بهمپیوسته است. البته یک نقطه عطف نیز در داستان قرار دادهایم که این تغییر شخصیت برای مخاطب ملموس بشود.
* این اتفاق درباره مامور امنیتی به گونه دیگری است و عدهای میگویند مامور امنیتی را بد نشان دادهاید. آیا بازنمایی شما از مامور امنیتی چیزی کم یا بیشتر از آن چیزی دارد که جامعه آن را دیده است؟
نه کسی امر کرد من این فیلم را بسازم و نه کسی از ساختش نهیام کرد؛ بارها گفتهام که «انقلابی هزینه میدهد، نه به سیستم هزینه تحمیل میکند و نه سیستم را هزینه خودش میکند»
من اساساً نیروی امنیتی در فیلم ندارم؛ بلکه کارمندان حراست آموزش و پرورش را دارم که متفاوت با نیروی امنیتی هستند که در ذهنها وجود دارد. علاوه براین، حراست آموزش و پرورش را چهره منفی نشان ندادم. آنها خیلی منطقی و عقلایی رفتار میکنند. مسیر درستی را طی کردند و مخاطب میفهمد انتخاب درستی داشتند و با دلایل درستی به مدرسه آمدهاند. با اینکه به آنها کنایه زده میشود، این کنایه را نشنیده میگیرند و دست آخر به تدبیر مدیر مدرسه اعتماد میکنند و میروند. اتفاقا آنها را انسانهای منطقی تصویر کردم.
* بازیگران روی عبارت «مسئولیت» تاکید زیادی دارند که طبیعتاً از فیلمنامه شما آمده است؛ مدیر مدرسه به مسئولیت خود عمل میکند که حفاظت از بچه هاست و مامور امنیتی نیز به مسئولیت خود عمل میکند که بردن فرد خاطی است. اما در این بین سوال کلیدی این است که نقش نوجوانان به عنوان لیدرهای اصلی ماجرا چیست؟ مدرسه و نظام تعلیم و تربیت در کجا قرار میگیرد؟
پلان پایانی فیلم، نگاه بچهها به مدیر مدرسه و شرمندگی آنهاست که مسئولیتپذیری آنها را به تصویر میکشد. آنها مسئولیت اشتباه خود را فهمیده و شرمنده شدهاند. البته من فکر میکنم که آنها از روی هیجان و ناآگاهی خطا کردند و مدیر مدرسه این موضوع را درک میکند. با این حال، نقد من در زیر لایه فیلم به نظام آموزشی است؛ از این جهت که آن را فراموش کردهایم. وقتی عدالت آموزشی کاهش پیدا کرد و با شکلگیری مدارس آنچنانی، موضوع آموزش طبقاتی شد، با آفتی به اسم شکاف طبقاتی آموزش مواجه شدیم. من نسبت به این موضوع نقد داشتم و سعی کردم آن را در فیلم بیاورم.
* به نظر شما اگر یک نوجوان دهه هشتادی این فیلم را ببیند چه واکنشی نسبت به آن خواهد داشت؟
نقد من در زیر لایه فیلم به نظام آموزشی است؛ از این جهت که آن را فراموش کردهایم. وقتی عدالت آموزشی کاهش پیدا کرد و با شکلگیری مدارس آنچنانی، موضوع آموزش طبقاتی شد، با آفتی به اسم شکاف طبقاتی آموزش مواجه شدیم
در ۲ اکرانی که در جشنواره داشتم، مخاطبان نوجوان هم در سالن بودند و از آنها درباره فیلم سوال پرسیدم. جالب اینجاست که آنها با فیلم همذاتپنداری کردند. آنها مدیر مدرسه را دوست داشتند و نسبت به خطای دانشآموزان آگاه شدند. رفتار مدیر مدرسه را رفتار حمایتی پذیرش شده میدانستند. شاید در ابتدای فیلم با او گارد داشتند اما در انتها با او همراه شدند.
* طبیعی است که هر فیلمسازی براساس کارنامهاش قضاوت شود و شما براساس همین کارنامه جز آن دسته از فیلمسازانی محسوب میشوید که به نظر میرسد باید رویکرد دیگری نسبت به اعتراضات سال گذشته میگرفتید. شاید در همین زمینه فشارهایی هم به شما وارد شود و بگویند براساس سابقهتان اجازه پیدا کردید فیلمی با این رویکرد بسازید و بقیه نمیتوانند اینچنینی به این موضوع بپردازند. تا چه حد با این موضوع موافقید؟
همیشه سعی کردم منتقد دلسوز باشم. بارها گفتهام که «انقلابی هزینه میدهد، نه به سیستم هزینه تحمیل میکند و نه سیستم را هزینه خودش میکند.» فکر میکنم منطق من، منطق عقلانیت انقلابی است و سعی میکنم روی این مدار حرکت بکنم. من کارنامه مشخصی در فیلمسازی داشتم، مسائل اجتماعی را همیشه مدنظر قرار دادم و در همان حوزه فیلم ساختم. این فیلم هم بر مدار مسائل اجتماعی جلو میرود. بنابراین همان مسیر قبلی خودم را طی میکنم. درباره فشارها نیز باید تاکید کنم که نه کسی امر کرد من این فیلم را بسازم و نه کسی از ساختش نهیام کرد. این فیلم دغدغه و نگاه شخصی من بود و تلاش کردم این موضوع را در فیلم پیاده کنم. امیدوارم موفق بوده باشم.
انتهای پیام/