در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان مطرح شد؛
حسن بنیانیان، عضو دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی درمورد این که آیا حجاب و عفاف یک مسئله دینی و منحصر به زنان است؟، بیان کرد: مسئله عفاف و حجاب امری است فطری که در همه انسانها وجود دارد چه دین داشته باشند و چه نداشته باشند و میتوان برای آن استدلال آورد.
دین، هم به طور طبیعی برای مصالح فردی و اجتماعی این امر را مورد تأیید و تأکید قرار داده است و حتی اگر دین هم نگفته بود، اگر امروز قرار بود جامعهای پویا و سالم توام با آرامش داشته باشیم، به این نقطه میرسیدیم. این مقوله از یک بخش بیرونی یعنی نوع پوشش زن و مرد در محیط اجتماع تشکیل شده است و بخش دیگر و اصلی آن، درون افراد قرار دارد که شامل نگاه عفیفانه زن و مرد به یکدیگر در زندگی اجتماعی است و در ابتدا، باید این بخش شکل بگیرد و به هر نسبتی که این مسئله از درون روابط زن و شوهر به محیط خانواده و جامعه اشاعه پیدا کند، آسیبهای آن شروع خواهند شد.
بنیانیان تصریح کرد: از آنجا که این موضوع یک مبحث اجتماعی است، میتوان با پژوهشهای میدانی به آن دست یافت و برای متقاعد کردن نسل جوان از فطرت، آموزههای دین و آموزههای علمی و عقلی بهره برد، اما ما این کار را انجام نداده ایم به دلیل اینکه حکومت ما یک حکومت دینی و مبتنی بر آیات و احادیث است و خیلی زود به دنبال ابزارهای قانونی رفتیم.
جوامعی که قرنها سابقه تمدن و پادشاهی دارند و خودشان قانون وضع میکردند و هر کسی که برخلاف آن عمل کرده، مجازات شده است، باعث شکل گیری یک فرهنگ میان مردم میشود. حالا که ما رشد یافته ایم حرف زور را به مجلس میبریم و تبدیل به قانون میکنیم.
عضو دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح کرد: منظور از حرف زور این است که ما از طریق اراده درونی افراد یک رفتار را دنبال نمیکنیم. باید از طریق استقرار باور در دختران و پسران، پوشش و عفاف را تبدیل به ارزش کنیم و سپس جوانان با اراده و متناسب با شرایط خویش پوشش و حجاب خود را انتخاب کنند.
اگر به یک رئیس دانشگاه بگوییم وضعیت حجاب خوب نیست، او از حراست دانشگاه میخواهد که وارد عمل شود و حراست هم افرادی را در محیط دانشگاه مأمور تذکر دادن به دختران و پسران بدحجاب کرده یا از ورود افراد با پوشش نامناسب جلوگیری میکند. سپس، این رفتاری که براساس تهدید است را تبدیل به یک قانون میکنیم.
او گفت: در کشورهای اروپایی، هنگامی که قانونی وضع میشود، تا مدت زمانی طولانی فلسفه این قانون را برای مردم توضیح میدهند و اغلب مردم قانع میشوند که این قانون به نفع ماست. در کنار هر قانون، یک فعالیت سازماندهی شده فرهنگی هم وجود دارد که خود مردم، مجری قانون میشوند.
امروز در جامعه، خلاف هایی داریم که از انجام آنها خجالت میکشیم. مثلاً در نانوایی دیگر صف را به هم نمیزنیم تا اول باشیم و در این صورت همه به آن اعتراض میکنند، زیرا تبدیل به فرهنگ شده است. چون ما به صورت افراطی بخصوص بعد از انقلاب، اهداف خود را از طریق قانون دنبال کرده ایم.
بنیانیان با اشاره به بُعد اجتماعی حجاب و عفاف ادامه داد: در مورد حجاب حتی بُعد دینی آن به طور مناسب تبیین نشده است. زیرا افراد زیادی آن را ارزش اسلامی میدانند و نه حکم اسلامی و هنوز هم پاسخی برای آن نیست. شما بدحجابی را پدیده اجتماعی میدانید یا آسیب اجتماعی؟ یا اینکه واقعاً حلقه مفقوده در زمینه حجاب همین بُعد اجتماعی آن است؟
در تحلیل این نوع پدیده ها، حتما باید نگرش سیستمی داشته باشیم و برخی متغیرها دست به دست هم دادهاند و گرایش به بدحجابی افزایش یافته است و این بدحجابی، خود منشأ سلسله عواملی است که ممکن است دورهای بستهای را در ذهن شما شکل دهد و ابعاد تأثیرگذاری هر کدام هم، رو به افزایش هستند. از این دورها زیاد داریم که حجاب هم یک حلقه از آنهاست.
او عنوان کرد: فرض کنید که مشکلات اقتصادی در جامعه ظاهر میشود و بعد یک دوره سربازی هم برای پسرها وجود دارد. تا پسری بخواهد آماده ازدواج شود، حدود ۲۶ یا ۲۷ سال سن دارد و در ابتدای زندگی امکانات زیادی هم ندارد. هنگام خواستگاری یک سبد گل و در صورت لزوم یک حلقه انگشتر حدود ۳ میلیون تومان میشود. در نتیجه، ازدواج عقب میافتد. در سن سی سالگی، حدود ۱۶ سال از زمان بلوغ و نیازهای فیزیولوژی فرد گذشته است و این خود باعث انواع مشکلات روانی است. این مشکلات به شکلی دیگر هم، برای دختران وجود دارد. در نتیجه، هنگامی که پسران نتوانند تشکیل زندگی بدهند، دختران هم خواستگار ندارند و به این فکر میکنند که، چون مردان زیبایی را دوست دارند، بایدانواع جراحیهای زیبایی را انجام دهند و از این طریق بستر را برای خواستگاری و ازدواج فراهم کنند. از طرفی وقتی پسران میبینند که شرایط دوستی با دختران فراهم است و میتوان نیازها را بدون پرداخت هزینههای سنگین، تأمین کرد، دیگر به سمت ازدواج نمیروند و نقطه شروع این موضوع، مشکلات اقتصادی بوده است و از سوی دیگر، در فرهنگ غلط خانوادهها نیز، مهریه و هزینههای سنگین را برای ازدواج درنظر میگیرد و همه این اتفاقات دست به دست هم دادهاند و نیازها را از رابطه زن و شوهری، به سطح جامعه میآورد.
عضو دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: اینها اتفاقاتی هستند که در غرب افتادهاند و ناگهان در اسپانیا، هفتاد درصد مردم بدون ازدواج، با هم زندگی میکنند و هر لحظه هم ممکن است از هم جدا شوند. در این فرآیند، زنها به شدت مظلوم واقع میشوند و نسخه عمومی هم نمیتوان برای این معضل پیچید. زیرا بخشی از آن عمومی است و مابقی اختصاصی است. مثلاً اگر بخواهیم در تلویزیون درباره دیابت برنامه آموزشی بسازیم، بر کلیات این بیماری متمرکز میشویم، پس از آن هر فردی که مبتلا به این بیماری است باید شخصاً به دکتر مراجعه کرده و با توجه به سبک تغذیه و قد و وزن و… نسخه اختصاصی دریافت کند. مقوله حجاب هم به همین صورت است و از جایی به بعد، باید برای افراد مختلف، نسخههای متفاوت پیچیده شود و فهم این موضوع بسیار مهم است.
او افزود: اگر در یک کلاس در مسجد، دو دختر چادری حضور داشته باشند، ممکن است بعد از اینکه با هر کدام جداگانه صحبت کنید متوجه شوید که کاملاً با هم متفاوت هستند. ممکن است یکی از آنها از یک خانواده بدحجاب و بدون اعتقادات مذهبی باشد و فقط به دعوت دوستش در کلاسهای مسجد شرکت کرده و به ناچار چادر پوشیده باشد و دختر دیگر، اتفاقا از یک خانواده مذهبی باشد.
چون هنوز فرهنگ را به صورت علمی نمیفهمیم در نتیجه برای همه یک نسخه مینویسیم و به نتیجه هم نمیرسیم. در مورد مثال بالا، درمانهای متفاوت داریم، در یک مورد باید رفتارهای اشتباه پدر را تحلیل و رابطه با دخترش را ترمیم کنیم و در مورد دیگر موضوع حجاب نیست و باید بر جهان شناسی و از کجا آمده ایم و هدف زندگی چیست، متمرکز شویم و باید بگوییم فعلاً نیازی به چادر نیست و هنگامی که ایمان در او تقویت شود، خودش با رغبت و اختیار چادر را انتخاب میکند. مانند کسانی که در کشورهای اروپایی متدین و شیفته حجاب میشوند، زیرا اتفاق اصلی درون آنها رخ داده است.
Source link