اگر دست به قلم هستید شاید تا به حال خاطرهنویسی را هم تجربه کردهباشید. خاطره به تجربههای انسان در طول زندگی زیستهاش گفته میشود. اتفاقها و هیجاناتی که در موقعیتهای مختلف درک کردید و در ناخودآگاهتان ماندگار شده است. برای مثال اتفاق غیرمنتظره و شیرینی که در یک سفر برایتان افتاده و هنوز وقتی یاد آن سفر یا موقعیت مکانی میافتید خاطره آن برایتان زنده میشود. خاطرهها میتوانند حسهای مختلفی را در ما زنده کنند؛ شادی، غم، ترس، هیجان و …. همه ما خاطرههای تاریک یا روشنی داریم که گاهی شاید بتوانیم آن را با نوشتن با دیگران به اشتراک بگذاریم. برای همین تصمیم داریم در ادامه از این که چطور میتوانیم خاطرههایمان را روی کاغذ بیاوریم، بنویسیم.
داستان و خاطره چه فرقی دارد؟
ما در داستاننویسی، از عنصر خیال استفاده میکنیم و خیلی از اتفاقها، شخصیتها و دیالوگها ساخته و پرداخته ذهنمان است. حتی اگر مبنای داستان، یک اتفاق واقعی باشد خودمان را محدود به واقعیت نمیکنیم و آنها را جوری که متناسب با داستان باشد، نقل میکنیم؛ اما در خاطرهنویسی باید اتفاقات را همانطور که افتاده است، روایت کنیم. شاید بگویید اگر قرار است به خاطرهها پروبال ندهیم فرق آن با تاریخنویسی چیست؟ در نوشتن خاطرات ما درباره اتفاقات واقعی مینویسیم و آن چیزی که در آن هنگام در سرمان میگذشته است، اما تاریخنگار حوادث را باید موبهمو همانطور که اتفاق افتادهاست، روایت کند و هیچ برداشت یا قضاوتی درباره آن ندارد. کسی که تاریخ را مینویسد باید بر اساس مدارک و مستندات صحبت کند نه حدس و خیال و گمانهای شخصی خودش.
خاطرهنویسی به چه دردی میخورد؟
انسانهای نئاندرتال به یک دسته از زیرگونههای انسانهای باستانی گفته میشود که حدود چهل هزار سال پیش در اوراسیا زندگی میکردند. یکی از تفاوتهای انسان امروزی با نئاندرتالها این است که نئاندرتالها قصه گفتن را بلد نبودند. آدمها همیشه نیاز دارند قصه بگویند و بشنوند. در واقع انسانها وقتی قصه و خاطرههای خود را با دیگران درمیان میگذارند درک میکنند که تنها نیستند و وقتی خاطرات زندگی دیگران را میخوانند، میفهمند دیگران هم احساسات و اتفاقات متفاوتی را از سر گذراندهاند. همینطور خاطرهنویسی به آدمها کمک میکند تا بدانند با اتفاقات و مسائلی که دیگران هم تجربه کردهاند، چطور برخورد کنند. برای مثال اگر یک کارآفرین موفق خاطرههای خود را بنویسد بقیه کسانی که با هزار تردید در ابتدای راه هستند از او الهام میگیرند و از تجربههایش استفاده میکنند.
حالا چطور خاطره بنویسیم؟
موضوعی که باید تکلیفش را در قدم اول مشخص کنید این است که چرا میخواهید خاطره بنویسید و نوشته شما را چه کسی قرار است بخواند. برای حل این چالش باید بدانید شما قبل از هرکسی قرار است برای خودتان بنویسید. در قدم بعدی سعی کنید تکتک خاطرات مهم زندگیتان را بهطور کامل به یاد آورید، یکی از آنها را برای نوشتن انتخاب کنید و بدون خودسانسوری بنویسید. اینطور تصور کنید که هیچکس قرار نیست آن را بخواند. در مرحله بعدی نوشتهتان را بازنویسی کنید و آن را برای دوست یا خانوادهتان بخوانید و نظرشان را بپرسید. بعد از نوشتن چند خاطره متوجه میشوید اشکال و قوت کارتان کجاست و دوستدارید خاطره کدام ژانرتان را روی کاغذ بیاورید.
منبع: روزنامه خراسان
Source link