خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: مرتضی بریری، فعال فرهنگی و نویسنده کتاب «معاصریت تاریخ» در یادداشتی به مسئله ضرورت «جهاد تبیین» پرداخته است.
این یادداشت را که در اختیار مهر قرار گرفته در ادامه بخوانید:
چهل و سه سال پیش در چنین روزی (یوم الله ١٢ فروردین)، عامه مردم ایران به مراد و مرشد مذهبی خود اعتماد کرده و به «جمهوری اسلامی» رأی «آری» دادند. مراد آنها پرچمدار قیام بود و تلاش او در ایجاد «وحدت کلمه» هم قیام را به نتیجه رساند. بنابراین طبیعی بود که متر و معیار مردم برای انتخاب نظام سیاسی جدید، شخص معمار کبیر انقلاب باشد و رایشان را به «جمهوری اسلامی امام خمینی» بدهند.
«جمهوری اسلامی امام خمینی» که نخستین محمل برای اسلام سیاسی بود، از همان روزهای اول شکلگیری، مرزبندیهای جدیدی در جهان ایجاد کرد و جبهه نبرد مستضعفان علیه مستکبران را گشود. از این نظر جمهوری اسلامی امام خمینی (ره) ماهیتی الوهی پیدا کرد و تبار سیاسی و معنویاش به حرکت پیغمبران الهی رسید.
کار ویژه و سترگ بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، نزدیک کردن ساختار حاکمیت به مردم بود به نحوی که مرز میان این دو – که قدمتی به اندازه قدمت ایران داشت – برداشته شده و حاکمیت مردم بر مردم به معنای واقعی کلمه ایجاد شود. این نزدیکی باعث شد تا لحظات و صفحات درخشانی در تاریخ ایران معاصر رقم بخورد. بر اثر این همدلی مردم با دستانی تقریباً خالی به مقابله با نیروی مهاجم و دشمنی وحشی بروند که برای نابودی این جمهوری نوپا از طرف مستکبران جهان، تا بن دندان مسلح شده بود.
پس از پایان جنگ، پرچم قیام به جانشین برحق امام خمینی (ره) رسید و این درس آموخته مکتب انبیا و ائمه زعامت سیاسی و شرعی را در «جمهوری اسلامی امام خمینی» که تاییدیه عامه مردم را نیز به همراه داشت، برعهده گرفت. زمانی این پرچم دست به دست شد که کشور سختترین شرایط را تحمل میکرد و این سختی از آن تاریخ تاکنون ادامه داشته است. چرا که مستکبران امیدی واهی داشتند که پرچم پس از رحلت حضرت امام همراه پیکر مطهر او به خاک سپرده شود، اما چه خیال خامی داشتند. قیام و جمهوری منتج از آن پس از عروج ملکوتی امام (ره) نیز لحظه به لحظه قدرتمندتر شد و به جایی رسید که اکنون از بازیگران اصلی تحولات جهانی است.
همانطور که اشاره شد جمهوری اسلامی ایران سنگر اصلی مستضعفان جهان برای نبرد علیه مستکبران است. برهم زدن نظم آهنین جهان توسط این جمهوری که صفت اسلامی را هم یدک میکشد، حصر روایت و حصر رسانهای آن را موجب شد. ساختارهای اقتصادی و سیاسی مستکبران، بجز حبس اقتصاد، حبس رسانهای و «حبس و حصر روایت» این جمهوری را پیش گرفتند تا صدای این اصلاحات و جبههبندی جدید به شهروندان جهان نرسد.
به طور کل ایران پیش از انقلاب هم سالها بود که هیچ روایتی را از خود تولید نمیکرد و اتفاقاً همان مستکبران بودند که با دانشهای استعماری خود به تولید روایت از ایران میپرداختند. متأسفانه ما روایتهای خودمان را نداریم و مدام منتظریم تا دیگران بیایند و ما را روایت کنند. طبیعی است که آنها در روایتهایشان لحظات درخشان این چهاردهه را سانسور کنند.
تحریف آنها و کاهلی ما در تولید روایت از جمهوری اسلامی امر را بر مستکبران مشتبه کرده است که گویی میتوانند با تولید روایت بر این جمهوری سیطره پیدا کنند.(کما اینکه پیش از قیام و پیش از شکلگیری جمهوری اسلامی، با تولید روایت بر ساختارهای سیاسی ایران سیطره پیدا کرده بودند.) فلسفه صدور فرمان «جهاد تبیین» از اینجا شکل گرفته است. این فرمان دستوری شرعی از رهبری سیاسی و دینی است و دامنه مخاطبانش به وسعت کل کشور و همه ایرانیان (و حتی ایرانیان سراسر جهان) است. پیش از فرمان حضرت امام خامنهای (مدظله العالی) نیز عقلانیت ایجاب میکرد که به تولید این روایات بپردازیم، اما توگویی که باید هشداری میبود تا خفتگان را بیدار میکرد. اما اکنون دیگر تولید روایت از لحظات درخشان این چهار دهه، وظیفهای شرعی است و کاهلی برنمیتابد. بیایید از همین جشن همه پرسی آغاز کنیم و از همین روز جمهوری اسلامی، لباس مقدس جهاد را بپوشیم.