به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تایمز، مرکز پژوهشهای مجلس طی گزارشی به بررسی نتایج داده کاوی آیندهنگر در خصوص سالمندی جمعیت در ایران، پرداخته و آورده است که سالخوردگی جمعیت در کشورهای توسعهیافته بهصورت تدریجی بهآرامی و طی بیش از دو قرن گذشته رخداده است، ازاینرو این اقتصادها زمان کافی برای برنامهریزی در خصوص مواجهه با این تغییر ساختار سنی را داشتهاند. چالشهای اقتصادهای نوظهور که ایران در این اقتصادها قرار دارد، جنس متفاوتی دارد، چون جمعیتشان در برابر یک تغییر سریع در ساختار سنی قرار گرفتهاند. کاهش چشمگیر نرخهای باروری و همچنین کاهش نرخهای مرگومیر، ساختار سنی را طی چند دهه تغییر داده است و این امر مستلزم واکنش سریع به نیازها و تقاضاهای متفاوت گروههای سنی در حال گسترش و همچنین در حال انقباض است بنابراین در این کشورها ازجمله ایران نیاز است که خیلی سریع ویژگیهای جمعیتشناختی در زمان حال و آینده بررسی شود و تأثیرات نهادها روی آنها و تأثیر متقابل آنها روی نهادها در جامعه شناخته شود.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس میافزاید که با توجه به اینکه برنامههای توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، به آیندهنگری در مورد خصوصیات و اندازه جمعیت نیاز دارد، پیشبینی در مورد اندازه و ساختار سنی جنسی، میزان رشد جمعیت، ترکیب و توزیع و … در عصر حاضر بهعنوان عامل اصلی موفقیت جریان برنامهریزی توسعه شناخته شده است. آشنایی از روند تغییرات جمعیتی در هر کشور، پایه و مبنای تدوین برنامهها و سیاستهای جمعیتی است. سطح جمعیت پیشبینی شده، پایه تصمیمگیریهای مربوط به سرمایهگذاری در زمینه ایجاد مدارس، بیمارستانها، جادهها، تسهیلات رفاهی؛ مسکن، سطح فعالیت اقتصادی، عرضه و تقاضای کالا و تأمین نیرو و … است. بنابراین پیشبینی روند جمعیت از گذشته تاکنون و پیشبینی تغییرات آن در آینده ضروری است.
براساس این گزارش فراهم شدن زمینههای شناخت روند سالمندی جمعیت ازآنرو لازم است که این جمعیت به لحاظ ویژگیهای خود، نیازها و تواناییهایی دارد که برای برخورداری از زندگی مناسب باید به آنها توجه شود و میتوان گفت شناخت روند سالمندی در حال و آینده کمک به تدوین سیاستهای مناسب و مرتبط به آن میکند. دو نکته مفقوده در بحثهای سالخوردگی ساختار سنی کشور وجود دارد؛ یکی عدم توجه به تعداد سالمندان در حال حاضر و دیگری وضعیت کنونی افرادی است که در آینده قرار است اوج سالخوردگی کشور را تشکیل دهند. درواقع به نوعی سیاستهای کشوری تنها به تعریف سالخوردگی توجه کرده و در پی افزایش باروری در جهت کاهش نسبت سالمندان از کل جمعیت است. این موضوع باعث شده است که به نوعی خود جمعیت سالمندان دچار غفلت واقع شوند.
با هر شرایطی که بخواهیم در آینده به باروری توجه داشته باشیم؛ نباید فراموش کنیم که در آیندهای نهچندان دور کشور ایران با ۱۰ میلیون جمعیت ۶۵ ساله و بالاتر برخوردار خواهد بود. تعداد افراد سالمند کشور (۶۵ ساله و بالاتر) در سال ۱۴۰۰ به حدود ۵٫۵ میلیون رسیده و در سال ۱۴۱۵ به ۱۰ میلیون نفر و در سال ۱۴۲۰ به بیش از ۱۳ میلیون نفر میرسد. درواقع نظام تأمین اجتماعی کشور ایران باید منتظر تأمین اجتماعی و مراقبت بهداشتی از یک جمعیت بالغ بر سه برابر چیزی باشد که در حال حاضر وجود دارد. تغییر یا عدم تغییر در باروری هیچ تأثیری بر این موضوع نداشته و سیاستهای ما باید توجه خود را به خود این جمعیت جلب کنند و نیازهای آنها را بشناسند تا توان برنامهریزی و تشکیل زیرساختها برای اداره کردن آنها را داشته باشند.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس تصریح میکند که راز حرکت به سمت یک سالخوردگی موفق در عبور از جوانی موفق و استفاده از تواناییهای دوران جوانی بهعنوان ذخیرهای برای دوران کهنسالی سالمندی است. جوانانِ سالمند فردای ایران، خوشبختانه امروزه از سطح سواد بالایی برخوردارند، با برنامهریزی و استفاده بهینه از استعدادهای این جوانان، سالمندی آنان نیز بهینه خواهد شد. داشتن سبک زندگی سالم در دوران جوانی میتواند امید به سالمندی سالم و شاداب را به همراه داشته باشد. نباید از تغییرات اقتصادی و اجتماعی در تحلیل آینده سالمندی غافل بود. سالمندان آینده کاملاً از سالمندان کنونی متفاوت خواهند بود.
در سالهای آینده که تعداد و نسبت بالاتر جمعیت سالمندان به شکل ساختار سنی سالخورده پدیدار میشوند، سالمندان از نرخهای باسوادی بالاتر و احتمالاً از حمایتهای رسمی و تأمین اجتماعی بیشتری نسبت به سالمندان کنونی بهرهمند خواهند بود، اگرچه کاهش باروری تعداد فرزندان والدین را کاهش خواهد داد و مهاجرت ممکن است آنها را از دسترس والدین سالمند دور کند. درواقع از نگاه جمعیتشناسان اگر کاهش باروری کیفیت زندگی سالمندان را تهدید کند از طریق کوچک شدن شبکههای خویشاوندی بر رفاه و بهزیستی آنها اثر خواهد گذاشت.
براساس این گزارش توانمندسازی زنان از ضروریات سالمندی فعال و موفق است. نظام سلامت در ایران باید این پتانسیل را داشته باشد که طی سالهای آینده بهکلی دگرگون شده و اهداف سیاستی خود را در راستای نیازهای جمعیت سالمند دگرگون سازد. بیماریها و مرگهای نوظهور در این دوره دارای ویژگی خاصی است. گروه بزرگی از مرگهای این دوره حاصل بیماریهای درمانناپذیر و گروه دیگری از مرگها بهکلی ماهیت بیماری، در مفهوم پزشکی را ندارند. سرطانها، بیماری قلب و عروق و بسیاری از بیماریهای مزمن دیگر را صرفاً با پیشگیری میتوان درمان کرد. تصادفات، خودکشی و قتل را نیز صرفاً با سیاستهای اجتماعی میتوان پیشگیری کرد. بنابراین نظام سلامت در ایران و ازجمله در کل جهان باید به سمتی حرکت کند که از تأکیدات درمانی و پزشکی کاسته شده و بر برنامههای پیشگیرانه و اجتماعی بیافزاید. سلامت در آینده بیش از آنکه پزشکی و درمانگرا باشد، باید اجتماعی پیشگیرانه باشد. در این راستا نیاز است که از همین الان شروع کرده و جوانان امروز که سالمندان فردا هستند را با سبک زندگی سلامتمحور و پیشگیرانه آشنا کرده و با آموزش رفتارهای اجتماعی، آنها را بهصورت فعال و سالم به دوران سالمندی هدایت کنیم.
انتهای پیام/