به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تایمز، فعالیت پدافند هوایی یکی از ابتکارات بسیار مهم در صحنه نبرد با رژیم بعث در جریان جنگ تحمیلی بود. اتفاقی مهم که توانست سرنوشت بسیاری از عملیاتها را به سود ما تغییر داده و زمینه شکست صدام را فراهم بکند.
پدافند هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یکی از نیروهای جوان و پرانگیزه، فعالیت خود را از همان ماههای اولیه پس از شروع جنگ، آغاز کرد و توانست در مدتی کوتاه ضمن آموزش دقیق به نیروهای بسیجی، وارد عملیاتها شده و نقشآفرین ظاهر شود.
برای بررسی بیشتر این موضوع و اتفاقات مهم رخ داده توسط این نیرو در جنگ تحمیلی، گفتوگویی با دریادار دوم پاسدار محمدعلی احمدی داریم. وی از بنیانگذاران پدافند هوایی سپاه است و کتاب اطلس پدافند هوایی سپاه نیز به همت او به رشته تحریر درآمده است. این گفتوگو در زیر منتشر میشود:
تایمز: به عنوان مقدمه درباره تعریف پدافند هوایی نکاتی را بفرمایید و تاریخچهای از شکلگیری آن در سپاه پاسداران را مطرح کنید.
دریادار محمدعلی احمدی: پدافند هوایی در سپاه پاسداران در ۳ مقطع تاریخی مختلف قابل بحث و ارزیابی است. مقطع اول، ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ تا سال ۱۳۶۴ است که نیروی هوایی سپاه با حکم امام خمینی تشکیل میشود. مقطع دوم از سال ۱۳۶۴ تا پایان جنگ است و مقطع سوم از سال ۱۳۶۷ تا به امروز است.
مفهوم پدافند هوایی بسیار گسترده است و دامنه وسیعی دارد. به صورت خلاصه، ماموریت پدافند هوایی از ۴ مفهوم بزرگ برخوردار است؛ تجسس، شناسایی، درگیری و انهدام. مأموریت اول توسط رادارهای مختلفی انجام میشود که در سراسر کشور پخش شده است. این رادارها به صورت ۲۴ ساعته آسمان کشور را تحت کنترل خود دارند. مأموریت دوم، شناسایی تمام اشیای پرندهای است که در سطوح مختلف در آسمان کشور تردد میکنند. به صورت خلاصه، تشخیص پرندههای خودی از غیرخودی وظیفه اصلی آنهاست. مأموریت سوم، درگیری است. در صورتی که رادارها تشخیص بدهند که هواپیمایی خارج از روتین در قسمتی از فضای هوایی کشور تردد میکند، بلافاصله آن را پیدا میکنند و سعی میکنند آن را در دورترین نقطه از بین ببرند. در صورتی که نتوانند آن را در دورترین نقطه از بین ببرند، توسط پدافند زمین به هوا منهدم میشود.
وقتی صحبت از پدافند هوایی میشود، مردم اشتباهاً به یاد توپهای ضدهوایی میافتند. این توپها بخشی از پدافند زمین به هوا است که مأموریت پایانی و بخش کوچکی از پدافند هوایی را برعهده دارد. علاوه براین، پدافند هوایی زمین به هوا معمولا در سطوح مختلف ارتفاع کم یعنی تا ۱۰ هزار پا، ارتفاع متوسط تا ۳۵ هزار پا و ارتفاع بالا تا ۴۰ هزارپا و بیشتر کار میکنند. البته عدهای از کارشناسان، این سطوح را در ۵ رده تعریف میکنند.
پدافند هوایی سپاه از پایینترین رده پدافند زمین به هوا شروع شده است. یعنی با توپهایی ۲۳ میلیمتری که کمترین برد موثر را داشتند. در آبان سال ۱۳۵۹ این نیرو فعالیت خود را در پادگان امام حسین علیه السلام (دانشگاه امام حسین فعلی) آغاز به کار کرد. در آن زمان بنده به تازگی از کردستان برگشته بودم. یکی از دوستان مرا با شهید علی قربانی آشنا کرد. او مسئول آموزش سپاه تهران بود و در پادگان امام حسین به نیروهای بسیجی آموزش میداد. شهید قربانی یکی از همراهان شهید چمران بود که با پیروزی انقلاب اسلامی به ایران بازگشته و عضو سپاه پاسداران شده بود.
وقتی صحبت از پدافند هوایی میشود، مردم اشتباهاً به یاد توپهای ضدهوایی میکنند. این توپها بخشی از پدافند زمین به هوا است که مأموریت پایانی و بخش کوچکی از پدافند هوایی را برعهده دارد.
شهید قربانی آشنایی کمی با من داشت اما میدانست که من با سلاحهای پدافند هوایی آشنایی دارم، فلذا به من مأموریت داد که پدافند هوایی سپاه را راهاندازی کنم. به ایشان گفتم نیازمند جنگ افزار و سلاح هستیم و از من خواست به ستاد مرکزی سپاه بروم و نامهای مبنی بر درخواست ۳۰ قبضه سلاح ضدهوایی ۲۳ میلیمتری از ارتش را تنظیم کنم. پیش آقای ابراهیم سنجقی که رئیس ستاد مرکزی سپاه بود، رفتم و موضوع را مطرح کردم. در آن زمان فرمانده سپاه آقای مرتضی رضایی بود و هنوز آقا محسن رضایی فرمانده کل نشده بودند. آن نامه خطاب به ارتش نوشته شد و بنده برای بیان توضیحاتی مبنی بر اینکه چرا سلاح میخواهیم، به ستاد مرکزی ارتش رفتم.
در نهایت بنابر تصمیم ستاد مشترک ارتش، ۱۰ قبضه توپ ضدهوایی برای لشکر ۱۶ زرهی قزوین داده شد. این توپها در پادگان امام حسین به بنده تحویل داده شد و من مسئول راهاندازی و آموزش پدافند هوایی سپاه شدم. ما در تاریخ ۷ آبان سال ۱۳۵۹آموزش را در همین پادگان آغاز کردم. دقت داشته باشید در آن زمان مخالفتهای زیادی میشد که سپاه سلاح سنگین داشته باشد. آقای بنی صدر یکی از مخالفین بود و اجازه نمیداد که سپاه به سلاح سنگین مجهز شود.
– هر دوره آموزشی چه قدر بود؟
هر دوره آموزشی تقریباً یک ماه بود. نیروهای مورد نیاز آموزشی از گردانهای رزمی پادگان ولیعصر (عج) تأمین شد. شهید قربانی به گردانهای نهگانه این پادگان دستور داده بود که از هر گردانی چند نیرو به پادگان امام حسین بفرستند تا مورد آموزش قرار گیرند. برهمین اساس، بلافاصله بعد از دریافت توپها، ۳۰ نیروی پاسدار به من تحویل داده شد تا آموزش را برای آنها آغاز کنم.
این آموزشها شامل باز و بسته کردن توپ، تعمیر و نگهداری آنها، شناخت اجزای مختلف، تیراندازی، جابهجایی آنها، حاضر به جنگ کردن آن و … بود. البته ما باید تیراندازی هوایی را نیز آموزش میدادیم، اما به دلیل ازدیاد مخالفتها موفق نشدیم این بخش از آموزش را داشته باشیم. آنها را به میدان علی آباد قم بردیم و آموزش تیراندازی زمینی داشتیم.
دوره دوم با حضور ۲۰ نفر در ۲۵ دی ماه سال ۱۳۵۹ آغاز شد. دوره سوم نیز با حضور ۲۵ نفر در ۲۵ اسفند ماه سال ۱۳۵۹ انجام شد. این افراد سرمایههای اولیه پدافند هوایی سپاه شدند. کاری مهم دیگر ما این بود که بچهها را به مناطق عملیاتی برسانیم تا بتوانند در جنگ شرکت بکنند. از ۱۰ قبضه مذکور، ۴ قبضه را در محل آموزش قرار دادیم و ۶ قبضه همراه با این افراد به مناطق عملیاتی اعزام شدند. هر توپ ۵ خدمه داشت؛ تیرانداز، محاسب، رئیس توپ، خرجگذار سمت چپ و خرجگذار سمت راست. این ۶ قبضه را در پادگان گلف (منتظران شهادت) واقع در فلکه چهارشیر اهواز مستقر کردیم. این پادگان یکی از مهمترین مراکز در اهواز به شمار میرفت.
هر دوره آموزشی تقریباً یک ماه بود. نیروهای مورد نیاز آموزشی از گردانهای رزمی پادگان ولیعصر (عج) تأمین شد. شهید قربانی به گردانهای نهگانه این پادگان دستور داده بود که از هر گردانی چند نیرو به پادگان امام حسین بفرستند تا مورد آموزش قرار گیرند. برهمین اساس، بلافاصله بعد از دریافت توپها، ۳۰ نیروی پاسدار به من تحویل داده شد تا آموزش را برای آنها آغاز کنم.
براساس دستور مقام مافوق، یکی از ۶ قبضه به مسجد سلیمان رفت، یکی در همان پادگان مستقر شد، یک قبضه به کوت شیخ خرمشهر رفت، یکی به هتل آبادان رفت و یکی هم به دارالخوین و دیگری به جبهه فیاضیه رفت. جبهه فیاضیه اولین خط دفاعی بود که در مقابل عراقیها توسط رزمندگان اصفهان و نجف آباد در سال ۱۳۵۹ ایجاد شد.
– فعالیت این ۶ قبضه چگونه پیش رفت؟
فراموش نکنید تجاوزات هوایی عراق در جبهههای مختلف ادامه داشت. آنها مرتباً مناطق عملیاتی، پشت جبهه و شهرهای ما را مورد تهاجم هوایی قرار میدادند. برای مثال این هواپیماها به صورت مداوم پالایشگاه آبادان را میزدند و آن قبضهای که در کوت شیخ خرمشهر مستقر شده بود در برابر این تجاوزات ایستادگی میکرد. البته کارایی لازم را نداشت، چرا که چنین توپ ضدهوایی، برد لازم برای مقابله با این هواپیماها را نداشت، اما حداقل امیدواری را برای کسانی که در آن منطقه حضور داشتند به همراه داشت و دلگرمشان میکرد. دقت داشته باشید که ما در ابتدای راه و سازماندهی پدافند هوایی بودیم.
بعد از دوره آموزشی سوم، آقای رحیم صفوی که در آن زمان معاونت طرح و عملیات ستاد مرکزی سپاه بود دستور داد که آتشبار دوم به غرب کشور برود. بنده همراه با بچههای سپاه تهران، دو قبضه توپ را به شهر سرپل ذهاب و پادگان ابوذر بردم. این پادگان یکی از مراکز استقرار تیپ کرمانشاه بود و بچههای سپاه در آنجا مستقر شده بودند.
زمانی ما به پادگان ابوذر رسیدیم که عملیات بازیدراز توسط ارتش و سپاه انجام شده بود و توانسته بودیم ۱۲ قبضه توپ ضدهوایی تک لول را از ارتفاعات بازی دراز تخلیه کنیم و پس از تعمیر، آتشبار خود را در منطقه سرپل ذهاب تکمیل بکنیم. همانطور که میدانید از نظر سازمانی آتشبار دارای ۸ تا ۱۰ قبضه توپ ضدهوایی است. بنابراین اولین غنایم خود را در آنجا گرفتیم و آتشبار دوم خود را تشکیل دادیم. این اتفاق مربوط به فروردین سال ۱۳۶۰ است.
بعد از اینکه آن سه دوره را آموزش دادم، آن را به یکی از بچههای شهرری به اسم آقای علیمحمدی واگذار کردم و مسئول آموزش شد. او در دوره اول و دوم همراه من بود، به خوبی آموزش دید و خودش مسئول آموزش شد. در همین زمان دومین سازماندهی را برای پدافند هوایی سپاه آغاز کردم و آنهم تشکیل گردان هوایی بود که یک رده بالاتر از آتشبار هوایی به شمار میرفت. برهمین اساس گردانی را به اسم رعد در پادگان ولیعصر (عج) سازماندهی کردیم و ۴ نفر از ۷۵ نفر اولیه را به عنوان پرسنل، تعمیر و نگهداری، تدارکات و اسلحهخانه سازماندهی کردم. خودم فرمانده گردان پدافند هوایی بودم و آقای نورالدین علیآبادی نیز به عنوان جانشین بنده معین شد.
پس از سازماندهی گردان، آن را تحویل آقای نورالدین دادم و حسب دستور و هماهنگی حاج داود کریمی فرمانده سپاه تهران و آقای رحیم صفوی به ستاد مرکزی سپاه رفتم و در آنجا مدیر پدافند هوایی، معاونت طرح و عملیات شدم. با این اتفاق، بنده هم عضوی از قرارگاه کربلا شدم. با شکلگیری قرارگاه کربلا، سازماندهی بیشتر سپاه و ایجاد همکاریهای بیشتر بین ارتش و سپاه درخصوص حمله به عراقیها اتفاقات بسیار خوبی در میدان نبرد شکل گرفت. در اینجا بود که همه فهمیدند سپاه هم میتواند طراحی خوبی از یک عملیات داشته باشد و به خوبی آن را به اجرا برساند.
از این به بعد بچههای ارتش و سپاه بیشتر به یکدیگر نزدیک شدند و عملیاتهای ۴گانه سپاه شامل عملیات ثامن الائمه، بیت المقدس، فتح المبین و طریق القدس انجام شد. در این ۴ عملیات، ۱۳۵ قبضه توپ از عراقیها به غنیمت گرفتیم.
– آیا توانستیم شلیک موثری نیز به هواپیماهای عراقی داشته باشیم؟
حتما داشتهایم، اما برای دریافت اطلاعات بیشتر باید به اطلس پدافند هوایی مراجعه کنیم. با این حال کسی نمیتواند ادعا بکند که در مناطق عملیاتی، چه کسی هواپیما را زده است، چرا که امکان شناسایی وجود ندارد، مگرآنکه با موشک زده باشد.
عملیاتهای ۴گانه شامل عملیات ثامن الائمه، بیت المقدس، فتح المبین و طریق القدس با همکاری سپاه و ارتش انجام شد. در این ۴ عملیات، ۱۳۵ قبضه توپ از عراقیها به غنیمت گرفتیم.
آن ۱۳۵ قبضهای که به غنیمت گرفتیم در لشکرهای ۱۴ امام حسین اصفهان، ۸ نجف اشرف، ۲۵ کربلای مازندران ۵ نصر مشهد و ۳۱ عاشورای تبریز مستقر و عملیاتی شد. من مسئول رسیدگی و سازماندهی پدافند هوایی بودم. در عملیات بیتالمقدس یگانهای سپاه از تیپ به لشکر ارتقا پیدا کردند و با آتشبارهایی که به غنیمت گرفته بودیم، سازمان پدافند هوایی را در لشکرهای تهران، اصفهان، تبریز، کرمان، مشهد، اهواز، فارس، کرمانشاه و قم گسترش دادیم که اتفاق بسیار بزرگی بود. در همین زمان، آموزشگاه نیز فعالیت خود را در حوزه آموزش نیروهای مختلف ادامه میداد. البته دو آموزشگاه دیگر نیز راهاندازی کرده بودیم.
در همینجا میخواهم یک خاطره برای شما تعریف کنم؛ به یاد دارم با شهید حاج قاسم سلیمانی که در آن زمان فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله بود، هم کلام شدیم. ایشان به من گفت: «به یاد ما هم باش»! منظورش این بود که ما توپ ضدهوایی نداریم. از شهید احمد کاظمی، ۴ قبضه توپ ضدهوایی قرضی گرفتیم و به ایشان دادیم تا لشکر ۴۱ نیز به این تجهیزات مجهز شود.
در نهایت، یگان پدافند هوایی در همه لشکرهای مختلف کشور سازماندهی شد و در ۴۸ عملیاتی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حضور داشت شرکت کردیم و نزدیک به ۱۰۰۰ شهید دادیم. از این تعداد حدود ۴۰۰ نفر شناسایی شدند.
سال ۱۳۶۲، سازماندهی مجددی در حوزه پدافند هوایی سپاه داشتیم. مأموریتها بیشتر شده بود، تجاوزات هوایی عراق بیشتر شده بود، عراق بیمحابا به شهرها عمل میکرد و شهرها پدافندی نداشتند و ما باید فکری میکردیم. تمام لشکرها درگیر جبهه بودند و شهرها در امان نبودند. برهمین اساس، اقدام به تشکیل یگانهای مستقل پدافند هوایی کردیم. تیپ سوم شعبان اولین یگان مستقل بود و تیپهای بعدی نیز در مناطق مختلف تشکیل شدند.
در پایان این بخش میخواهم به یک موضوع مهم اشاره کنم؛ در ابتدا ما ۴ نفر بودیم که کارمان را با یکدیگر در قرارگاه کربلا آغاز کردیم. اولین نفر، شهید حسن طهرانی مقدم بود که در آن زمان مسئولیت راهاندازی توپخانه را برعهده داشت. او کارش را از ادوات آغاز کرد و به توپخانه رسید. این قدر در کارش پیشرفت کرد تا توانست یگانهای موشکی را به وجود بیاورد. بنده مسئولیت پدافند هوایی را برعهده داشتم، آقای فتح الله جعفری نیز مسئولیت راهاندازی زرهی سپاه را برعهده گرفت و آقای فتحیان نیز مسئول بهداری سپاه بود. خوشبختانه هر ۴ یگان موفق بودند که توانستند در طول عملیاتهای آزادسازی مناطق اشغالی و تعقیب دشمن همه یگانهای سپاه را پشتیبانی بکنند.
ادامه دارد …
انتهای پیام/