دیدارنیوز ـ امید جهانشاهی: ۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی نامگذاری شده بود، اما بسیار جای دریغ و افسوس و در عینحال جای شگفتی دارد که سازمانهای فرهنگی و رسانههای رسمی یا گذرا به آن اشاره کردند و یا حتی به سکوت از کنار آن گذشتند. این درحالی است که اتفاقاً در این سالها بیش از گذشته نیاز به نام و یاد و آموزههای فردوسی بزرگ داریم.
جای تعجب است که در تریبونهای رسمی از اهمیت ایران و ایرانی بودن و توجه به فرهنگ ایرانی گفته میشود، اما سازمانها و نهادهایی که متولی فرهنگ سازی و تقویت ارزشهای ملی و فرهنگ ایرانی هستند به روز بزرگداشت فردوسی کمتوجه و یا در مواردی کاملاً بیتوجه هستند.
براستی چه چیز همچون نام فردوسی و آموزههای او میتواند نام ایران و اسطورهها و نمادها و فرهنگ ایرانی را برکشد و بزرگ بدارد؛ که ایران چو باغی است خرم بهار
شکفته همیشه گل کامگار
—
دریغ است ایـران که ویـران شــود
کنام پلنگان و شیران شــود
چـو ایـران نباشد تن من مـبـاد
در این بوم و بر زنده یک تن مباد
چگونه میتوان از اهمیت همبستگی ملی گفت، اما از اهمیت شاهنامه و در ستایش فردوسی سخنی به میان نیاورد. شاهنامه پرچم همبستگی ملی و کاخی بلند از نمادهای ایرانی است. جای جای شاهنامه ستایش ایران و راستی و درستی است.
مگر نه این است که چندی پیش، گروهی از نمایندگان مجلس اسراییل بر حمایت از نیروهای تجزیه طلب برای تضعیف ایران تاکید کرده بودند؛ مگر نه این است که شبکه ایران اینترنشنال که با حمایت مالی اسراییل فعالیت میکند، سیاست حمایت از تجزیه ایران را در برنامه دارد و در دورهای مهمانان برنامههایش فعالان سیاسی تجزیهطلب بودند و یا عناصری که هر شعاری میدهند بجز حفظ تمامیت ارضی، چون مورد تایید حامیان مالیشان نیست. مگر نه این است که به نام آزادی و به نام ضدیت با جمهوری اسلامی، اما در واقع، ایرانی بودن را حاشیهای میشمارند و تمامیت ارضی ایران را زیر سوال میبرند. پس چگونه است که در چنین شرایط و فضایی، نهادهای متولی فرهنگ و رسانههای رسمی به یکی از نمادهای ایرانیت و یکی از مهمترین پرچمهای همبستگی ملی یعنی فردوسی بزرگ کمتوجهی میکنند. براستی که جای تاسف دارد.
به یاد داشته باشیم که شاهنامه منبع و مرجعی بزرگ برای ارزشهای دینی و اخلاقی هم است.
تو گر دادگر باشی و پاک دین
ز هر کس نیابی بجز آفرین
—
به دل نیز اندیشهی بد مدار
بد اندیش را بد بود روزگار
فردوسی بسیار در ستایش خرد و دانشگرایی گفته است. دین و دانش را در کنار هم توصیه میکند و این دو را با هم ملاک رستگاری میشمارد.
تو را دین و دانش رهاند درست
درِ رستگاری ببایدت جست
ز دانش نخستین به یزدان گرای
که او هست و باشد همیشه به جای
—
به نام خداوند خورشید و ماه
که دل را به نامش خرد داد راه
خداوند کیوان و بهرام و شید
که از اوست بیم و امید و نوید
—
به دانش گرای و بدو شو بلند
چو خواهی که از بد نیابی گزند
—
همیشه خرد پاسبان تو باد
همه نیکی اندر گمان تو باد
شاهنامه آکنده از نکتههای درس آموز اخلاقی آنهم به زیباترین بیان هاست. برای مثال وقتی میخواهد توصیه کند که نه در بخشش زیادهروی کن و نه خسیس باش، به زیبایی میگوید:
چو داری به دست اندرون خواسته
زر و سیم و اسبان آراسته
هزینه چنان کن که بایدت کرد
نباید فشاند و نباید فشرد
بیتردید یکی از مهمترین منابع ادبی ـ فرهنگی ایران که سراپا در ستایش ایران زمین، و در ستایش خداپرستی، راستی، درستی، پاکدامنی و نیک سرشتی و در ستایش دانشگرایی و خردمندی است، کتاب سترگ شاهنامه فردوسی است. این اثر ارزشمند ظرفیت شگرفی در فرهنگ سازی برای ترویج ایراندوستی، غیرت و هویت ملی و ارزشهای اخلاقی و انسانی دارد. نیاکان ما این نکته نیک میدانستند و هم از این روی، شاهنامهخوانی یکی از سنتهای پسندیده در مناسبتهای مختلف از جمله شب یلدا بوده است. پرده خوانی و نقالی اگرچه در دوران صفویه یعنی دوران بازگشت عظمت ایران به طور جدی گسترش یافت، اما دیرینهاش به چند صد سال پیش از آن بازمیگردد. امروز شایسته است برای ایران، فرهنگ ایرانی و ارزشهای اخلاقی، بیش از پیش با استفاده از فرمهای رسانهای متنوع، آموزههای شاهنامه را ترویج دهیم. پاینده ایران و شاهنامه فردوسی پاکزاد.
Source link